دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۱۱۰۹ مطلب با موضوع «حکایت زیبا» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

مرحوم شهید دستغیب (ره) در کتاب “داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت #زیارت_عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است:یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۹ ، ۱۰:۵۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 طلب_خیر_و_برکت

کودکی زیبا و معصوم در میان سرما کنار شیشه‌ ی یک مغازه ایستاده بود و از سرما می‌لرزید. او گرسنه بود. و از خدا خواسته بود که لباسی گرم و غذایی برایش بفرستد. درهمین حین خانمی از مغازه بیرون آمد و حال و روز کودک را که دید به داخل مغازه برگشت وبرای او لباس و غذا گرفت. کودک که چشمانش را باز کرد غذا و لباس گرم را روبروی خود دید رو به آن خانم کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۹ ، ۱۰:۱۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

اتوشویی_کجاست؟

آتش گلوله و خمپاره لحظه ای قطع نمی‌ شد. از زمین و آسمان مثل نقل و نبات گلوله می‌ بارید. فرصت نفس کشیدن نبود چه برسد به این‌که تکان بخوری و عقب و جلو بروی. هر کس هر کجا میتوانست پناه میگرفت. ولو به این که زمین را بچسبد و سرش را میان بازوانش پنهان کند. یک باره یه بابایی دوید طرفم و ناغافل خمپاره‌ ای خورد کنارش و موج انفجار او را بلند کرد و کوبید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۹ ، ۱۰:۵۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمانت_چهار_چیز

شیخ صدوق میفرماید که ذوالقرنین با لشگر فراوان از بیابان عبور میکرد مردى را دید مشغول نماز است، و به عظمت ذوالقرنین هیچ توجهى نکرد. ذوالقرنین از بزرگى روحش متعجب شد. پس از تمام شدن نمازش به او گفت: چگونه با دیدن بزرگى دستگاه من نترسیدى و به حال تو تغییر پیدا نشد. در پاسخ گفت: با کسى مشغول مناجات بودم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۹ ، ۰۹:۵۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
داستان شهر مزار شریف که چند وقتی است دست آویزی شده برای وهابیت تا بدین وسیله ایجاد شبهاتی نمایند.

تقدیم به پیشگاه مقدسه  حضرت فاطمه زهرا (س)
 
شهر مزار شریف در ولایت بلخ افغانستان قرار دارد.

 در این شهر بارگاه با عظمت و باشکوهی قرار دارد که مورد توجه شیعیان افغانستان است.

گرفتاران بسیاری از این بارگاه حاجت گرفته اند.

مزاری در این بارگاه قرار دارد که روی سنگ قبرش نوشته شده:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۹ ، ۱۳:۲۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

ارزش_پول_چقدره؟

پیرمرد نارنجی پوش کودکی زخمی و خون آلوده را در آغوش داشت ، با اضطراب وارد بیمارستان شد و به پرستاران گفت: خواهش می‌ کنم به داد این کودک برسید. ماشین به او زد و فرار کرد. پرستار گفت این کودک نیاز به عمل داره باید مخارج آن رو قبل از بستری و عمل پرداخت کنید. پیرمرد گفت من پولی ندارم حتی پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم. خواهش می‌کنم عملش کنید من پول رو تا شب فراهم می کنم و می آورم. پرستار گفت با دکتری که قرار شده بچه رو عمل کنه صحبت کنید. اما دکتر بدون این که حتی به کودک نگاهی بی اندازد گفت: این قانون بیمارستانه اول پول بعد عمل. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه. صبح روز بعد همان دکتر بر سر مزار دختر کوچکِ خود ماتَش بُردِه بود و به عمل دیروز فکر میکرد. واقعا پول اینقدر با ارزشه؟؟ البته این حکایت شامل حال همه پزشکان نمی شود و این روزها بیش از ۱۶۴ شهید پزشک و پرستار گواه همین امر است ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۹ ، ۱۰:۲۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

#اعتقاد_به_خداوند

نقل است که مردى زن مؤمنى داشت که در کارهای خود بسم الله الرحمن الرحیم می ‌گفت. شوهرش از توسل و اعتقاد او به بسم الله عصبانی می‌ شد. روزى کیسه کوچکى از زر را به همسر خود داد و گفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۹ ، ۱۱:۲۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

قول_دوران_کودکی

در عالم کودکی به مادرم قول داده بودم که همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم. اما مادرم مرا بوسید و گفت: نمی‌توانی عزیزم! گفتم: می‌ توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم. مادر گفت: یکی می‌آید که نمی‌توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی نوجوان که شدم ، یک دوست عزیز داشتم، ولی خوب که فکر می‌ کردم مادرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۱۵:۵۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

احترام_به_راستگویی

حجاج بن یوسف روی منبر ، خطبه خود را طولانی کرد. مردی از وسط جمعیت با صدای بلند گفت: حجاج موقع نماز است، سخن خود را کوتاه کن! نه وقت به احترام تو متوقف می شود و نه خداوند عذرت را می پذیرد. حجاج از این صراحت ، آن هم در یک مجلس عمومی ناراحت شد،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۹ ، ۱۳:۲۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) اعتراض داشت

 فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۹ ، ۰۹:۲۷
داود احمدپور