دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

حکایت زیبا (183)

پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۲۶ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

ارزش_پول_چقدره؟

پیرمرد نارنجی پوش کودکی زخمی و خون آلوده را در آغوش داشت ، با اضطراب وارد بیمارستان شد و به پرستاران گفت: خواهش می‌ کنم به داد این کودک برسید. ماشین به او زد و فرار کرد. پرستار گفت این کودک نیاز به عمل داره باید مخارج آن رو قبل از بستری و عمل پرداخت کنید. پیرمرد گفت من پولی ندارم حتی پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم. خواهش می‌کنم عملش کنید من پول رو تا شب فراهم می کنم و می آورم. پرستار گفت با دکتری که قرار شده بچه رو عمل کنه صحبت کنید. اما دکتر بدون این که حتی به کودک نگاهی بی اندازد گفت: این قانون بیمارستانه اول پول بعد عمل. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه. صبح روز بعد همان دکتر بر سر مزار دختر کوچکِ خود ماتَش بُردِه بود و به عمل دیروز فکر میکرد. واقعا پول اینقدر با ارزشه؟؟ البته این حکایت شامل حال همه پزشکان نمی شود و این روزها بیش از ۱۶۴ شهید پزشک و پرستار گواه همین امر است ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۲۹
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی