دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۱۱۰۹ مطلب با موضوع «حکایت زیبا» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

قربانی_کردن_شتر

شخص ثروتمندی که کلاهبردار بازار بغداد بود از بغداد عزم حج کرد. بار شتری بست و سوار بر شتر و عازم شد تا با آن به مکه رود. چون مراسم روز عید قربان شد ، شتر خودش را قربانی کرد و بعد از اتمام حج شتری خرید تا برگردد. از حج برگشت. بعد از یک ماه در بغداد باز در معامله‌ ای دروغ گفت و توبه‌ ی خود بشکست. عهد کرد که تا سال دیگر به مکه رود و رنج سفر ببیند تا خدا گناهان او را ببخشد. شخص ثروتمند باز شتری برداشت و سوار شد تا به مکه رود. وقت وداع ، پسرش به او گفت باز قصد داری این شتر را در مکه قربانی کنی؟ پدر گفت بله. پسرش گفت این بار شتر را قربانی و آنجا رها نکن. این بار نفس خودت را قربانی کن همانجا تا برگشتی دوباره هوس گناه نکنی. تو اگر نفس خود را قربانی نکنی اگر صد سال با شتری به مکه روی و گله‌ ای قربانی کنی ، تأثیر در توبه تو نخواهد داشت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۹ ، ۰۸:۲۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

#اشک_بر_سیدالشهدا

مرحوم سید محمدمهدی طباطبایی معروف به بحرالعلوم به‌قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در مسیر، شدیداً در فکر فرو رفته بود. شخص عربی "امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف" سوار بر اسب به او رسید و فرمود: سید ، درباره چه به فکر فرو رفته ای؟ سید گفت اینکه چطور می شود خدا این همه ثواب به زائرین و گریه کنان سیدالشهدا علیه السلام می دهد؟ مثلا در هر قدمی ثواب یک حج و یک عمره و برای قطره ای اشک، گناهان صغیره و کبیره شان آمرزیده می شود؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۹ ، ۰۹:۱۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 #فاصله_حرف_با_عمل

استاد شاگردش ﺭﺍ ﺻﺪﺍ کرﺩ ، شاگرد ﭘﺎی ﺗﺨﺘﻪ ﺭﻓﺖ ، استاد ﮔﻔﺖ: ﺷﻌﺮ بنی ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ. شاگرد ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ: بنی ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎی ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ ، ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺯ ﻳﻚ ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ. ﭼﻮ ﻋﻀﻮی ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ، ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ. به ﺍﻳﻨﺠﺎی شعر ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ، استاد ﮔﻔﺖ: ﺑﻘﻴﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ! شاگرد ﮔﻔﺖ: ﻳﺎﺩﻡ نمی ﺁﻳﺪ. استاد ﮔﻔﺖ: یعنی چه؟ یادم نمی آید! ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍنستی ﺣﻔﻆ کنی؟ شاگرد ﮔﻔﺖ: ﺁﺧﺮ ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﻳﺾ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ی ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ، ﭘﺪﺭﻡ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﻻﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎﺭﻫﺎی ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﻢ ﻭ ﻫﻮﺍی ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ. استاد ﮔﻔﺖ: ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ، ﻫﻤﻴﻦ؟! ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭی ﻛﻪ ﺩﺍﺭی ﺑﺎﻳﺪ ﺷﻌﺮ ﺭﻭ ﺣﻔﻆ می کرﺩی ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﻧﻤﻴﺸﻪ! ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ شاگرد ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻛﺰ ﻣﺤﻨﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ بی غمی ، ﻧﺸﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ ﺁﺩمی و قرآن کریم زیبا می فرماید: یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفعَلُونَ. سوره مبارکه صفّ، آیه۲. کسانی که ایمان آوردید، چرا چیزی می‌گویید که به آن عمل نمی کنید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۹ ، ۰۹:۲۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

دستمون_رو_بگیر

دخترکی با پدرش می خواستند از یک پل چوبی رد شوند. پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم.

دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمی گیرم ، تو دست مرا بگیر.

پدر گفت: چرا؟ چه فرقی می کند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم از روی این پل رد شویم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۹ ، ۰۹:۲۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 #مسخره_کیست؟

امام رضا علیه‌ السّلام فرمودند کسی که‌ با زبانش استغفرالله بگوید ولی در دل از گناهی که کرده پشیمان نباشد خودش را مسخره کرده است.

کسی که از خدا توفیق کار خیر طلب کند ولی تلاش و کوششی نداشته باشد خود را مسخره کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۹ ، ۰۹:۱۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

ﺍﺻﻞ ﺧﺎﮎ ﺭﯾﺸﻪ

ﭘﺮﻓﺴﻮﺭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ: ﺩﺭ ﺳﺎل هاﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮﺭ ﻣﺸﻐﻮﻝ گذﺭﺍﻧﺪﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺧﺪﻣﺖ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﺑﻮﺩﻡ. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﯼ می گذﺷﺘﯿﻢ ، ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮏ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﭼﻮب دﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﯾﺪ! ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ. ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۹ ، ۱۱:۳۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 #عاقبت‌_بخیری

در بیمارستان کنار تخت پدربزرگش،  پیرمردی بستری بود. نزدیک ساعت هشت و نیم حس کرد حال پیرمرد خیلی بد شده است. پیرمرد ناتوان داشت جان میداد و کسی کنارش نبود. به هر زحمتی بود تخت پیرمرد را رو به قبله گذاشت. هنوز هوش و حواس پیرمرد برجا بود و چشم هایش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۹ ، ۱۵:۰۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

#سه_شرط_مهمانی

امام رضا علیه السلام فرمودند یکى از دوستان امیرالمؤمنین علی علیه‌ السلام حضرت را جهت مهمانى به منزل خود دعوت کرد.

امام فرمودند من با سه شرط دعوتت را میپذیرم.

میزبان عرض کرد بفرمایید آن شرط چیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۹ ، ۰۹:۱۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 #ناسزا_به_امام_سجاد
 
شخصی نزد امام سجاد علیه السلام آمد و شروع به ناسزا گفتن کرد. امام چیزی نفرمودند. وقتی شخص از مجلس رفت، آقا به جمع فرمود: شنیدید آنچه راکه این شخص گفت، دوست دارم که با من بیایید تا برویم نزد او و جوابم به دشنام او را بشنوید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۹ ، ۰۸:۳۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

سردار شهید سلیمانی: از حرف رهبری شوکه شدم!

روایت شنیده نشده از سردار شهید سلیمانی: ما یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال ها به دنبال او بودیم و هم در مساله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می کرد و هم تعداد زیادی از بچه های ما را شهید کرده بود با روش های پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آنها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۹ ، ۱۰:۰۹
داود احمدپور