دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۱۱۰۹ مطلب با موضوع «حکایت زیبا» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 همنشین_حضرت_داوود

روزی حضرت داود علیه السلام در مناجاتش از خداوند متعال خواست همنشین خودش را در بهشت ببیند. ندا رسید یا داوود فردا صبح از در دروازه بیرون برو ، اولین کسی را که دیدی و به او برخورد کردی ، او همنشین تو در بهشت است. روز بعد حضرت داود علیه السلام از شهر خارج شد پیر مردی را دید که پشته هیزمی از کوه پائین آورده تا بفروشد. پیر مرد که "متی" نام داشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۹ ، ۱۲:۵۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 ظرف_انگور

پیرﻣﺮﺩ ﻓﻘﻴﺮ ، ﺑﺎ ﻇﺮفی ﭘر ﺍﺯ ﺍﻧﮕﻮﺭ، خدمت ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ صل الله علیه و آله ﺁﻣﺪ ﻭﺑﻪ ﺍیشان ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ، حضرت ﺁﻥ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥِ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﺮ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭ تبسمی می‌ کرﺩند. ﺁﻥ ﻣﺮﺩ هم بسیار خوشحال شد. ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ خدا ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ آقا ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺮﻳﻚ ﻧﻤﺎﻳﺪ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۹ ، ۱۹:۴۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود. روزی به آبادی دیگری رفت

عابد به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۹ ، ۰۸:۵۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 منفورترین_موجود

خدا به حضرت موسی علیه السلام فرمود: بار دیگر که برای مناجات آمدی ، بدترین مخلوق مرا به همراه بیاور! حضرت موسی علیه السلام هنگام بازگشت در فکر فرو رفت که چه کسی را ببرد؟ به هرکس که فکر می کرد با خود می‌گفت: شاید خدا او را دوست داشته باشد. سرانجام موسی علیه السلام سگی را یافت که تمام بدنش را کِرم گرفته و لاشه گندیده اش رها شده بود و بوی عفونتش رهگذران را آزار می داد. با خود گفت شاید این منفورترین موجود نزد خدا باشد؛ اما این مطلب به ذهنش خطور کرد که شاید خدا همین موجود را نیز دوست داشته باشد. هنگامی که به میقات رفت ، ندا آمد ای موسی! چیزی به همراه نیاوردی؟ موسی علیه السلام پاسخ داد به هرچه نگاه کردم ، آن را شایسته دوست داشتن تو دیدم. ندا رسید: ای موسی! اگر آن سگ را به همراه آورده بودی ، از چشم ما می افتادی! و یا در جای دیگر آمده است ای موسی به عزت و جلالم قسم ، اگر آن سگ را می آوردی نامت را از دیوان انبیاء محو می کرددم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۹ ، ۰۹:۴۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

بندگی_و_اطاعت

درویشی بود که لباس و غذا نداشت. هر روز در شهر هرات غلامان حاکم شهر را می دید که جامه‌ های زیبا و گران قیمت بر تن دارند و کمربند های ابریشمی بر کمر می بندند. یه روز با جسارت رو به آسمان کرد و گفت خدایا بنده نوازی را از این حاکم بخشنده شهر ما یاد بگیر .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۹ ، ۱۲:۴۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاق_امام_حسن

آقا امام حسن مجتبی علیه السلام بسیار با گذشت و بزرگوار بودند و از ستم دیگران چشم پوشی می کرد. بارها پیش می آمد که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می شد. در همسایگی حضرت، خانواده ای یهودی زندگی می کردند. دیوار خانه یهودی،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۹ ، ۰۷:۰۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

حسادت_و_تکبر

در ۲۵ سالی که امیرالمومنین علیه السلام خانه‌ نشین بود زبیر کامل تغییر کرد یکی از دلایلش دنیا طلبی ها و بریز و بپاش هایی که در دوران خلیفه سوم اتفاق افتاد کار را به آنجا رساند. مسعودی تاریخ نویس اهل‌ سنت می‌ نویسد زیبر ۱۱ خانه اشرافی داشت. اشرافی گری سبب می شود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۹ ، ۰۸:۲۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم


آیت الله مجتهدی می فرمود: حبیب ابن مظاهر را در خواب دیدند به او گفتند با این مقامی که داری چه آرزویی داری؟ حبیب گفت آرزو دارم زنده شوم و به مجالسی که ذکر مصیبت حضرت اباعبدالله علیه‌ السلام را می‌ کنند بروم بنشینم و در مصیبت اهل بیت گریه کنم. من در زمان بچگی این را ازمنبری‌ های

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۹ ، ۱۱:۳۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

#سکه_طلا_و_نقره

فردى هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بود و دیگری از نقره اما او همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۹ ، ۰۸:۲۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

محب_اهل_بیت

راز کشته نشدن عده ای از دشمنان امام حسین علیه السلام در روز عاشورا از لسان امام سجاد علیه السلام. حضرت فرمودند: در روز عاشورا پدرم را دیدم که به دشمنان حمله می کرد و آنها را می کشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۹ ، ۰۷:۴۸
داود احمدپور