دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۶۸ مطلب با موضوع «با صیاد» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 5

شهید صیاد شیرازی در رابطه با ازدواج و مسائل مالی سخت‌گیری داشتند؟
اصلاً و ابدا! من آن زمان دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بودم و ایشان به من گفت شما دانشجویی و می‌خواهی تا زمانی که دانشجو هستی از زیر زمین ما استفاده کنید. من قبول نکردم و خانه‌ای قدیمی را در تهران نو اجاره کردم. خانه‌مان یک خانه ۳۲ متری خیلی کوچک و قدیمی بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۳۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 4
پس از آن، مراسم خواستگاری انجام شد یا مراحل دیگری را طی کردید؟
جلسه آخر که ایشان صحبت‌های‌شان را کردند، من گفتم باید دخترتان را ببینم و ارزیابی‌های خودم را انجام دهم و باید جلساتی با ایشان داشته باشم و بعد برایم استخاره مهم است و باید حتماً استخاره کنم. ایشان گفت می‌خواهی اول استخاره‌ات را انجام بده تا دغدغه‌ای برای دخترم درست نشود. من قبول کردم و بعد ایشان گفت اشکال ندارد با هم استخاره بگیریم. من قبول کردم و دوباره ایشان گفت ایرادی ندارد الان استخاره کنیم. باز هم قبول کردم و شهید صیاد گفت اشکالی ندارد استخاره‌مان را آیت‌الله بهاءالدینی بگیرد. من قبول کردم و ایشان زنگ زد و تلفن را روی اسپیکر گذاشت. شهید صیاد استخاره را گرفتند «خیلی خوب است، ترک نشود» آمد. شهید صیاد گفت شما مختار هستید هر چند جلسه که می‌خواهید با دخترم صحبت‌هایتان را انجام دهید، اگر به توافق رسیدید ادامه دهید. من چند جلسه با دختر ایشان صحبت کردم و در نهایت به نتیجه رسیدیم. بعد خدمت آقا رفتیم و ایشان عقد ما را جاری کردند.

در چند ماهی که با شهید صیاد جلسه داشتید، ایشان را چگونه دیدید؟
اگر به من بگویید بارزترین ویژگی‌های شهید صیاد شیرازی چه چیز‌هایی هستند من سه وجهه را می‌گویم: ۱- برنامه‌ریزی. ۲- پشتکار بسیار بالا. ۳- اخلاص. یکی از دوستان می‌گفت اخلاص مثل آهن‌ربا عمل می‌کند و چه بخواهید چه نخواهید آدم را جذب می‌کند. چرا شهید سلیمانی آنقدر محبوب بود؟ چون وقتی شخص در وجودش اخلاص داشته باشد، نمودش را در چهره‌اش می‌بینید و جذبش می‌شوید. اگر اخلاص داشته باشی خدا بزرگت می‌کند و دیدیم که از تمام قشر‌های جامعه در تشییع پیکر شهید سلیمانی حاضر شدند. شهید صیاد هم همین گونه بود. چون کارهایش برای خدا بود آدم کنار ایشان احساس سختی و ناراحتی نمی‌کرد. شخصیت‌شان آدم را جذب می‌کرد. جالب است این را بگویم که چند نفر از سربازان شهید صیاد به خاطر ویژگی‌های اخلاقی‌شان جذب ارتش شدند. یکی از سرباز‌های شهید به نام عبداللهی که راننده‌شان بود، پدر پولداری داشت که سهامدار یکی از شرکت‌های مبل سازی بود.

سربازی که حاضر نمی‌شد تصفیه کند
شهید صیاد اسفندماه قبل از شهادتش به من زنگ زد و گفت راننده‌ام سه ماه است خدمتش تمام شده و مرخصی هم طلب داشته، ولی هنوز به خانه نرفته است و می‌گوید به این نتیجه رسیده‌ام که پیش شما بمانم. به من گفت شما جوانید و حرف همدیگر را بهتر می‌فهمید. من قراری با آقای عبداللهی گذاشتم و خواستم دلایل ماندنش را بدانم. بعد شروع به صحبت‌های مفصلی کرد و گفت من به اینجا رسیده‌ام که عاقبت بخیری‌ام در دنیا و آخرت در گرو ماندن پیش تیمسار صیادشیرازی است.

گفت که پدرم گفته اگر به ارتش بروی، نمایشگاه مبلمان در خیابان نیروی هوایی را به تو نمی‌دهم و با اشک می‌گفت، نمی‌دانی پیش تیمسار صیاد چه آرامشی دارم. وقتی می‌گویند با عملت مردم را به دین دعوت کن تا با کلامت، یعنی همین. یعنی آنقدر شخصیتت می‌تواند جذاب باشد که آدم‌ها جذبت شوند. بعد از شهادت علی صیاد شیرازی، آقای عبداللهی به منزل شهید آمد و زار زار گریه می‌کرد و می‌گفت دیدید من توفیق نداشتم و آخر نتوانستم پیش ایشان بمانم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۲۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 3

گفتگوی خواندنی با داماد شهید صیاد/ خیلی برای شهادت آماده بود
روزنامه جوان به مناسبت سالروز شهادت صیاد، با داماد این خانواده مصاحبه کرده است. بهروز امامی به عنوان داماد شهید صیاد شیرازی نزدیک به هشت سال از نزدیک در کنار ایشان حضور داشت و بهره‌های زیادی از وجودشان برد. امامی متولد ۱۳۴۶ است و در سال ۱۳۷۱ با دختر شهید صیاد شیرازی ازدواج کرد. امامی در گفتگو با «جوان» روحیات و سبک زندگی این شهید والامقام را بازگو می‌کند که نکات جالبی در آن نهفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۰۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 2

یکی از مهم‌ترین عملیاتی که شهید صیاد شیرازی در آن حضور کلیدی و محوری داشت، عملیات مرصاد علیه تجاوز منافقین خودفروخته به کمک ارتش صدام به داخل خاک ایران بود. تجاوزی که شاید در ابتدای کار، برای بسیاری باورنکردنی بود. یعنی حتی به ذهن بسیاری از افراد خطور هم نمی‌کرد که منافقین تا این درجه از رذالت و شئامت رسیده باشند که مزدور صدام جنایتکار علیه مردم و میهن خود شوند. باور نمی‌کردند، اینهایی که با سلاح‌های صدام تا کیلومترها از خاک کشورشان را به‌ اشغال دشمن خونی مردم ایران درآورده بودند و به فارسی تکلم می‌کردند، منافقین هستند.

خود صیاد شیرازی در این مورد گفته است: «... من کلاه گوشی داشتم. می‏توانستم صحبت کنم. به خلبان گفتم: اینها را می‏بینید؟ اینها دشمنند، بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبان‌های دو تا (هلیکوپتر) کبری‏ رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یک دفعه داد و بیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفتند: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودی‌‏اند. چی‏چی بزنیم اینهارو؟! خوب اینها ایرانی بودند، دیگه مشخص بود که ظاهرا مثل خودی‏ها بودند و من هرچه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند، گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم؟! برای ما مسئله دارد. فردا دادگاه انقلاب،... آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدودا 500 متری ستون زرهی نشسته ‏ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به‌خاطر اینکه درجه ‏ام مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی بالگرد، عصبانی بودم، ناراحت که چه جوری به اینها بفهمانم که این دشمن است.

گفتم: بابا! من با این درجه ‏ام مسئولم. آمدم که تو راحت‏ بزنی. مسئولیت ‏با منه... حالا کار خدا را ببینید! منافقین سرلوله توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. حالا من خودم توپچی بودم. اگر من می‏خواستم بزنم با اولین گلوله، مغز بالگرد را می‏زدم. چون با توپ خیلی راحت می‏شود زد. فاصله یا برد 20 کیلومتری می‏زنیم، حالا که فاصله 500 متری، خیلی راحت می‏شد زد. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله 50 متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودی‏ها را؟ اینها (خلبان ها) بچه کرمانشاه بودند، با لهجه کرمانشاهی گفتند: به علی قسم، الان حسابش را می‏رسیم. سوار بالگرد شدند و رفتند. جایتون خالی. اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت‏ خورد به ماشین مهماتشان. خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتشفشان می‏رفت...»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۰۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 1

نشریه «مالین» چاپ فرانسه در خردادماه سال ۱۳۶۲ ضمن انتشار گفت‌و‌گویی با شهید صیاد شیرازی، وی را این‌گونه توصیف کرد:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۱۶:۵۴
داود احمدپور


بسم الله الرحمن الرحیم

 روایت شهید علی صیاد شیرازی
 از شب عملیات مرصاد

🌗 شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون، به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند؛ وقتی که به منطقه مسلط شدیم، طرح به دام انداختن کاروان منافقان را ریختیم. آنان باید با خیال راحت تا تنگه چهارزبر می‌آمدند که در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه بود،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۴۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
انالله و انا الیه راجعون. هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا.
اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریک له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق و ان
الصدیقة الطاهره فاطمه الزهرا، سیدة نساء العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و الحسن بن علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۰ ، ۱۱:۱۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

بارهــا شــده بــود کــه بهمحــض اینکــه بــه خانـه میرســیدند،وضو مــی گرفــت و تاپاســی از شــب درامــور منــزل بــه مــادرم کمــک میکردنــد و بهطــور قطــع میتوانــم بگویــم برنامــه هــر هفتــه پــدرم در روزهــای جمعــه، نظافــت آشــپزخانه بــود؛ بهطــوری کــه اجــازه نمــیداد مــادرم و حتــی مـا درایـن کار او را کمـک کنیـم. هرچـی از پشـت در آشپزخونــه مـادرم خواهـش مـی کـرد فایــده نداشـت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۰ ، ۲۰:۵۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

تفکر غریب صیاد دلها‼️


سخنرانی نیست، دستوره ‼️


❇️ گاهی که خدمت آقا می‌رفتیم، عید بود یا مناسبت‌های دیگر. می‌دیدم آقا که صحبت می‌کنند، صیاد تند تند یادداشت برمی‌دارد. ‏آخرین بار عید غدیر بود ... آقا که شروع به حرف زدن کردند، صیاد ... دفترچه‌اش را برداشت و شروع کرد به نوشتن. ‏

❇️ وقتی مراسم تمام شد و داشتیم برمی‌گشتیم، ازش پرسیدم: «حاج علی، برای چی موقع سخنرانی آقا یادداشت برمی‌داری؟ ‏حرف‌های ایشون رو از تلویزیون پخش می‌کنند».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۰۰ ، ۱۰:۵۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

‎روز تشیع جنازه صیاد،                مقـام معظـم رهبری هم               آمده بودوصحنه ای که
بسیار زیباوگیرا بودخم شدن ایشان و بوسه زدن برتابوت شهیدبـود

بعـدازآن خانواده شهید آمدند، اولین نفر مهدی صیاد شیرازی، فرزند شهیدبود که جلو آمد و دیدپیکر پدر روی زمین است وولایت هم بالای پیکر..

اوولایت رابرگزید خود را روی پای آقا انداخت که اطرافیان بلندش کردند. وقتی مقام معظم رهبری از         او پرسیدکه چرا اینکار راکردی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۰ ، ۱۰:۳۷
داود احمدپور