با صیاد دلها 58
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 5
شهید صیاد شیرازی در رابطه با ازدواج و مسائل مالی سختگیری داشتند؟
اصلاً و ابدا! من آن زمان دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بودم و ایشان به من گفت شما دانشجویی و میخواهی تا زمانی که دانشجو هستی از زیر زمین ما استفاده کنید. من قبول نکردم و خانهای قدیمی را در تهران نو اجاره کردم. خانهمان یک خانه ۳۲ متری خیلی کوچک و قدیمی بود. خیلی مقید بودم که تمام هزینههایم را خودم بدهم. پدرم کفاش بود و خانهمان در بلوار ابوذر قرار داشت، ولی این مسائل اصلاً برای شهید صیاد شیرازی مطرح نبود. یکی دیگر از شاخصههای بارز شهید صیاد نماز اول وقت بود. همان روز عروسی به من گفت آقا بهروز موافقی شروع مراسم عروسی با نماز باشد؟ روز عروسیام چند موکت انداختیم و نماز اول وقت خواندیم. من شاکر خداوند هستم که این خانواده را تقدیر من کرد و الان سه فرزند دارم و خداروشکر از زندگیام راضی هستم.
ما معمولاً از حضور شهید در محل کار و مناطق جنگی پرسیدهایم. شهید صیاد شیرازی در خانه چه روحیاتی داشتند؟
شهید صیاد شخصیت جدیای داشتند. من هفت سال و نیم در زمان حیاتشان دامادشان بودم و بدون غلو واقعاً با هم رفیق بودیم. ایشان همه کارهایش را خودش انجام میداد و اصلاً دستوری نبود. اگر در طول سال ۱۰۰ بار آشپزخانه شسته میشد، ۹۵ بارش را حاج آقا میشست. روزهای جمعه چفیه به سرش میبست و آب و وایتکس را کف آشپزخانه میریخت و شروع به شستن میکرد. یا راهپلهها، حیاط خانه و ماشینش را خودش میشست. اصلاً آدمی نبود که به کسی دستور بدهد و برای کارهایش آدم بیاورد. تمام کارهایش را خودش انجام میداد.
به سرباز گفت: من سربازم، تو هم سربازی
خاطرم هست به اصفهان رفته بودیم و وقتی از محل استراحتمان بیرون آمدیم، دیدیم سربازی کفشهای شهید را واکس میزند. شهید صیاد گفت پسر جان چه کسی به تو گفته کفش من را واکس بزنی؟ حالا فرمانده پایگاه هم پشت سر ما بود. صدایش را طوری بلند کرد که همه بشنوند و دوباره ادامه داد: «پسرم من یک سربازم، تو هم یک سربازی، سرباز باید کفش خودش را خودش واکس بزند.» شهید میگفت این درجههایی که روی دوشم میبینی، درجههای قدرت نیست، درجههای مسئولیت است. نظم شهید صیادشیرازی بینظیر بود. لباسهایش را خودش اتو میزد و باید جای خط اتو را به خوبی در میآورد. چند جفت کفش داشت که روزهای جمعه واکسشان میزد. ایشان هر روز برنامههایش را در یک سررسید مینوشت. مثلاً مواردی مثل خرید کیسه فریزر، رسیدگی به درس بچهها و عیادت از دوستان مریضش را مینوشت و انجام میداد. میتوانست مثل خیلی از کسانی که گماشته میگذارند، ایشان هم افرادی را برای کارهایش بگذارد، ولی تمام کارهایش را خودش انجام میداد. شعارش این بود که من و خانوادهام خودمان باید کارهایمان را انجام دهیم. اینها ارزشهای شهید صیاد هستند. واقعاً انسان سادهزیستی بودند. ایشان برای پرسنل ارتش در لویزان مسکن ساخت، ولی خودش یک واحد هم برنداشت. خواب شهید خیلی کم بود و از تمام لحظاتش استفاده میکرد. در عوض در بین راه یا در اتومبیل خیلی راحت دست به سینه میشد و میخوابید. اگر خوابشان خیلی زیاد میشد چهار، پنج ساعت میخوابید.