دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۶۸ مطلب با موضوع «با صیاد» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید صیاد در خاطرات خود درباره عملیات مرصاد من ­در آن زمان

من نماینده حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع بودم و در ساعت 2030 مورخه 67/5/3 معاون عملیات ستاد کل نیروهای مسلح به من تلفن کرد و گفت دشمن از سرپل ذهاب و گردنه پاتاق دارد می­آید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۹ ، ۰۷:۰۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالا مال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی.

 خدایا؛ تو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آنچه را که تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم. اگر این نبود، آن هم خواست تو بود. پروردگارا؛ رفتن در دست تواست، من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۰۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

همسر شهید

ما پسر عمو، دختر عمو بودیم. هفده ساله بودم که مرا برای او- که ۲۵ ساله بود-خواستگاری کردند.آن زمان، افسر جوانی بود که در ارتش خدمت می کرد

عمویم گفت:«زندگی با یک سرباز سخته. آن هم فردی مثل علی که زندگی ساده ای داره.» برای پدرم،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۹ ، ۰۸:۵۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

- شهید عزیز کاوه-که افتخار همرزمی نزدیک با او را دارم-از اسوه های مجاهدین فی سبیل ا... است. در هر عملیاتی که انجام می شد، ابتکار عمل را به دست می گرفت؛ آن هم ابتکاری که مخصوص به خودش بود. در صحنه ی نبرد بود و راست و چپ، جلو و عقب را زیر نظر داشت و من هیچ کس را در جنگ ندیدم که مثل او ابتکار عمل داشته باشد.مدیریت و فرماندهی کاوه و حضورش در صحنه ی نبرد، آن قدر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۲۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
سه روز قبل از پیروزی انقلاب، بازداشت، اما با پیروزی انقلاب آزاد شدم و به دنیای نورانی خدمت در ارتش اسلام وارد شدم. همان روزها، ضد انقلاب توطئه ی سنگینی را آغاز کرده بود. پنجاه و نه نفر پاسدار اصفهانی را در جاده ی سردشت-بانه به شهادت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۰۲
داود احمدپور

وقتی خودت را وقف امام زمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۳۹
داود احمدپور


بسم الله الرحمن الرحیم

با صیاد دلها در نهضت خاطره گویی

در دام صیاد (1)

تابستان بودم. مادرم به من گفت برو سراغ برادرت-او کوچک تر از من بود و یک مقدار شر و با بچه ای دیگر، رفته بود به باغ مردم-.

من به قصد این که او را بیاورم، راه افتادم. وقتی رفتم، دیدم او

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۰۰
داود احمدپور

 

شهید صیاد شیرازی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۳۲
داود احمدپور