دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۷۵ مطلب با موضوع «سید ازادگان» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

حاج آقای ابوترابی یک سبک و شیوه منطبق با ضوابط اصول و آیات کریمه قرآن اتخاذ نموده و در اردوگاه اعمال کردند و این سنت حسنه را به هر اردوگاهی که می رفتند از خود به جا می گذاشتند و روش  ایشان این بود که با توجه به اعتقاد راسخ به بحث مشارکت عمومی این مسئله را عملاً محقق می‌کردند یکی از پیش فرض های مدیریت مشارکتی بحث احساس تعلق همگان به جامعه خودشان است یعنی چه مدیر و چه زیر مجموعه ای که می خواهد با مدیر و رهبر کار کنند باید در انجام کار احساس تعلق یا احساس ذینفعی بکنند حاج آقا ابوترابی احساس ذینفع بودند و احساس شخصیت و تعلق را در همه جا ایجاد می کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۹ ، ۰۸:۲۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

با وجود آن که حاج آقا ابوترابی تاکید فراوانی داشت که ما در اردوگاه در کلاس های مختلف درسی و علمی شرکت کنیم و افرادی که به ایشان نزدیک بودند توصیه می کردند که لازم نیست تمام وقت خود را برای کلاس ها یا خواندن‌قران صرف کنید بلکه باید زمانی را هم برای ارتباط و گفتگو با افراد به خصوص اسرایی که از نظر روحی و روانی نیاز داشتن در نظر بگیرند با و با آنها ارتباط پیدا کنید این نشان دهنده دقت و نکته بینی حاج آقا بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۹ ، ۰۹:۲۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

حاج آقا ابوترابی در بین اسرا به عنوان رهبر و پدر و تکیه گاه اسرا معروف بودند در حقیقت اردوگاه مثل کشوری بود که ولی فقیه و رهبر آن حاج آقا ابوترابی بود تمام امور اردوگاه زیر نظر ایشان بود هیچ کس کاری انجام نمی داد مگر اینکه ایشان در جریان باشد هماهنگ‌کننده اردوگاه  هماهنگ کننده بین آسایشگاهها اجرای برنامه‌های مذهبی سخنرانی‌هایی که در آسایشگاه ها انجام می شد همه بر مبنای برنامه ریزی هایی بود که او تنظیم می کرد رفتارش به گونه‌ای بود که عراقی‌ها به او زیاد شک نمی بردند در اردوگاه و آسایشگاه ها به گونه ای صحبت می کرد که اختلاف و دودستگی در بین بچه ها نیفتد و این بود که به فضل و عنایت پروردگار متعال این دوران علی‌رغم تمام سختی ها به راحتی سپری شد و به یمن حضور او توانستیم در تمامی عرصه ها دشمن را خاک زبون نماییم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۹ ، ۱۰:۰۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

عراقی ها در یکی از روزهای ماه رمضان حاج آقا ابوترابی را که در اردوگاه ما بودند در حال سخنرانی گرفتند و بردند فردای آن روز یکی از ژنرال‌های ارتش عراق از بغداد آمد تا برای ما صحبت کند و از ما زهر چشم بگیرد همین که شروع به صحبت کرد و به اهانت به حضرت امام پرداخت ۱۲۰۰ نفر اسیر اردوگاه صدایشان بلند شد که اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم و اید امام الخمینی ونصرجیوش الحسینی صدای واید امام خمینی چنان در و دیوار اردوگاه موصل را به لرزه درآورد که ژنرال عراقی که آمده بود تا در دل ما را و وحشت ایجاد کند سخنرانی اش را تمام کرد و راهش را کشید و رفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۹ ، ۱۴:۴۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

یک بار در روز عاشورا همه بچه‌ها به دستور حاج آقا ابوترابی پا برهنه شدند قرار بود آن روز زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام بخوانیم اما مشعل آمد به بچه ها گیر داد و از آنها خواست به امام توهین کنند هر کس هم توهین نمی‌کرد با هر دو دست خود به گوشه‌ای او سیلی میزد برای همین بعضی از بچه ها پرده گوششان پاره شد مشعل یکی از بچه‌ها را به نام کریم که جوان کم سن و سالی بود صدا زد و به او گفت بگو خمینی ...  کریم هم به او گفت اول به صدام توهین کن تا من هم به امام توهین کنم مشعل خیلی عصبانی شد و کتک مفصلی به کریم  زد البته کریم یک بچه عادی بود و زیاد اهل زیاد هم اهل دعا و عبادت نبود اما با این حرف غرور مشعل را شکست و اراده خود را به حضرت امام ثابت کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۹ ، ۱۳:۱۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

گاهی خود عراقی‌ها از امام تمجید و به ایشان اظهار علاقه می کردند اما می‌ترسیدند آن را ابراز کنند با این حال این علاقه در وضعیت از رفتارهای شان معلوم بود مثلاً در اواخر اسارت که یکی از نیروهای اطلاعاتی عراق به اردوگاه آمده بود و به حاج آقا ابوترابی گفته بود می خواهم بدانم این خمینی کیست که شما با این که به خاطر او این همه شکنجه شده اید و مورد اذیت و آزار قرار گرفته اید باز هم از او دست بر نمی دارید همان  جا گفت من تو را قبول دارم به تو علاقه مندم

حاج آقا ابوترابی در جواب او گفته بود من انگشت کوچک امام هم نمیشوم تو هم اگر مرا قبول داری و به من علاقه داری خودت حساب کن و ببین امام خمینی دیگر چه کسی است که من او را قبول دارم و به او علاقه دارم

سید روح الله مدنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۹ ، ۰۸:۲۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

زمان اسارت جمله ای از حضرت امام با امضای پدر شما به دست ما رسید که هرچند مختصر بود اما سرشار از معنا بود که امام فرموده بود فرزندان عزیزم صبر از شما سعی از ما خوانندگان این سطور شاید ندانند تا چه اندازه این جمله و جملاتی شبیه به این اثر مثبت داشته است اما بنده می‌گویم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۹ ، ۱۹:۰۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

اگرچه حاج آقا به اسرا می‌گفت گفتن یک حرف زشت صوری به امام به خاطر رفع شکنجه عراقی‌ها و نجات جان اسرا از نظر شرعی اشکال ندارد و سعی در سلامت نگه داشتن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۹ ، ۱۴:۲۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از رحلت امام یک  روز که در آسایشگاه خدمت حاج آقا ابوترابی نشسته بودیم از ایشان خواسته شد خاطره ای از خود را در ایامی که با حضرت امام بودن برای ما تعریف کنند ایشان به جای ذکر خاطره‌ای از خود خاطره ای را که در آن مسائل سیاسی و اخلاقی نهفته بود تعریف کرد و گفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۹ ، ۲۰:۲۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند به ما توفیق داد که تقریباً ۳ یا ۴ سال در خدمت حاج آقا ابوترابی باشیم ایشان بهترین مبلغ برای حضرت امام بود و در نظر سربازان و افسران عراقی ها موقعیت خاصی داشت یکی از دوستان می گفت من خودم شاهد بودم افسر عراقی چطور با تواضع و دست به سینه مقابل حاج آقا ظاهر می‌شد و از او می خواست درباره امام صحبت کند عراقی ها معمولاً برای توهین به امام به هنگام بردن نام ایشان فقط میگفتند خمینی اما به حاج آقا که می‌رسیدند می‌گفتند از سید علی خمینی برایمان بگو حاج آقا ابوترابی هم از حضرت امام صحبت می‌کرد و آنها را شیفته می ساخت

محمد گیتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۹ ، ۱۴:۲۷
داود احمدپور