دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سید ازادگان (42)

دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۹، ۰۲:۴۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

عراقی ها در یکی از روزهای ماه رمضان حاج آقا ابوترابی را که در اردوگاه ما بودند در حال سخنرانی گرفتند و بردند فردای آن روز یکی از ژنرال‌های ارتش عراق از بغداد آمد تا برای ما صحبت کند و از ما زهر چشم بگیرد همین که شروع به صحبت کرد و به اهانت به حضرت امام پرداخت ۱۲۰۰ نفر اسیر اردوگاه صدایشان بلند شد که اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم و اید امام الخمینی ونصرجیوش الحسینی صدای واید امام خمینی چنان در و دیوار اردوگاه موصل را به لرزه درآورد که ژنرال عراقی که آمده بود تا در دل ما را و وحشت ایجاد کند سخنرانی اش را تمام کرد و راهش را کشید و رفت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۱۴
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی