دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۶۳۰ مطلب با موضوع «ستارگان هدایت» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


خدایا من خواهان شهادتم‌ ؛
نہ بہ این معنی ڪه از زندگی ڪردن در این دنیا خستہ شده ام ؛
و خواستہ باشم خود را از دست این سختی ها و ناملایمات دنیوی خلاص ڪنم ؛
بلڪه می خواهم شهید شوم تا اگر زنده ام ، موجودی نباشم ڪه سبب جلوگیری از رشد دیگران شوم ؛
تا شاید خونم بتواند این موضوع را جبران ڪند و نهال ڪوچڪی از جنگل انبوه انقلاب را آبیاری ڪند ...


#سردار_شهید_حاج_یدالله_کلهر ، قائم مقام لشڪر 10 سیدالشهدا (ع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۳:۲۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

روایتی ناگفته و خواندنی درباره سردار سلیمانی

✍️متن یادداشت خدابخش داودی نصر به این شرح است: «شرایط خاص جنگ و حساسیت و ظرافت مقوله مهندسی رزمی باعث شد تا این وظیفه خطیر و سنگین به جهادگران جهاد سازندگی سپرده شود و بدین ترتیب جهاد سازندگی به عنوان ضلع سوم جنگ  در کنار ارتش و سپاه قرار گرفت. با سپردن این وظیفه مهم خیلی زود سازمان دوم جهاد سازندگی در قالب ۵ قرارگاه و ۴۵ گردان مهندسی رزمی استانی شکل گرفت و  گردانهای مهندسی رزمی استان ها گردان مهندسی رزمی ۱۷ نبی اکرم جهاد سازندگی استان با ۳ گروهان فعالیت عملیاتی خود را در طول جبهه های نبرد از شمال غرب تا جنوب آغاز کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۹ ، ۱۳:۰۵
داود احمدپور

شهیدی که در خواب از حادثه منا خبر داد....

 

روحانی کاروان با کلی پرس و جو من رو پیدا کرد و از من پرسید، شما حاج منصورهستی ؟

گفتم بله. بعد پرسید: شما پدر شهیدی و اسم پسرت عباسه؟گفتم بله، یکی از دو شهیدم عباسه

(شهیدان علی و عباس فخارنیا )

 

روحانی کاروان گفت: حاج منصور من که شما رو نمیشناختم و نمی‌دونستم پدر شهید هستی، شهید شما به خوابم اومد و گفت اسم من عباس فخارنیاست، برید پدر من رو تو کاروان خودتون پیدا کنید و بهش بگید چون قلبش مشکل داره امشب به مشعر و فردا به منا نرود، و از من خواست تا مراقب شما باشم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۹ ، ۱۰:۳۰
داود احمدپور

 بسم الله الرحمن الرحیم

میخواست برای عروسیش کارت دعوت بنویسه اوّل رفته بود سراغ اهل بیت
یک کارت نوشته بود برای امام رضا (علیه السلام) مشهد .
یک کارت برای امام زمان (ارواحنا فراه ) مسجد جمکران
یک کارت هم به نیّت حضرت زهرا (سلام الله علیها) انداخته بود توی ضریح حضرت معصومه قبل از عروسی بی بی اومده بود به خوابش ! فرموده بود :
"چرا دعوت شما را رد کنیم ؟ چرا به عروسی شما نیایم ؟ کی بهتر از شما ؟ ببین همه آمدیم ، شما عزیز ما هستی"

"شهید مصطفی ردانی پور"

#با_شهدا_گم_نمی_شویم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۹ ، ۱۸:۵۶
داود احمدپور

به نام خدا.

سلام .خرداد سال ۶۶ آخرهای خدمتم تو واحد دیده بانی لشگر۲۷ محمد رسوالله .از پادگان  دوکوهه به منطقه عملیاتی کربلا۵ (  شلمچه)  رفتم تا برگه تسویه حسابم را فرمانده وقت( شهید محمد شیرافکن) امضاء  کند،  تابیام خونمون کرج . اگر قسمت شد و عمری بود مجددا به صورت بسیجی به واحد دیده بانی برم . دیر وقت بود شب همانجا خوابیدم. نیمه های شب  حدودا ساعت دو بامداد ، شهید شیر افکن، صدا  زد و  گفت بلند شو برویم جلو. بچه های دیده گاه تماس شون باواحد تطبیق قطع شده  .قراره  فردا صبح عراق پاتک کنه .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۹ ، ۱۹:۱۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

🔸مسیر تهران ـ نطنز رو اگه انسان هفته‌ای یک بار تردد کند، خیلی خسته‌کننده خواهد بود. آقا مصطفی هفته‌ای دو یا سه بار این مسیر رو می‌رفت و برمی‌گشت.

🔹روزه‌گرفتن در سایت نطنز هم خیلی سخت بود؛ هوا آن‌قدر گرم میشد که لب‌ها ترک برمی‌داشت و خون می‌آمد. همه اینها نشان‌دهنده سختی‌های ایشون بود ولی هیچ وقت از سختی‌ها نمی‌گفتن.

🔸یک بار پیش آیت‌الله خوشوقت رفته بودن و از ایشون پرسیده بودن که "ظهور چقدر نزدیکه؟"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۹ ، ۱۲:۵۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

داستانی در مورد دیدن فیلم مستهجن
🔹توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده پخش می کردند
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ BB ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ
ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...
🔹ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ،
ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۹ ، ۲۳:۵۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

۱۹ دی ماه سالروز شهادت فرمانده سپاه اسلام ، شهید احمد کاظمی گرامی باد ...

 

سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمی در سال 1337 در نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود و همچون سایر جوانان، سرگرم تحصیل گردید. با پیدایش جرقه‌های انقلاب اسلامی دوشادوش ملت به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پرداخت و در بیست و سومین بهار زندگی خود، در اوایل سال 59 به کردستان رفت تا با رزمی بی‌امان، دشمنان داخلی انقلاب را منکوب نماید. او دوران جوانی خود را با لذت حضور در

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۹ ، ۰۹:۲۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

سالروز شهادت شهید سید محمدحسین علم الهدی

شهادت شهید سید محمدحسین علم الهدی

 

در سال 1327 شمسی همزمان با سالروز وفات امام موسی بن جعفر (ع) در خانه ی روحانی متعهد و مجاهد مرحوم آیت الله علم الهدی پا به دنیا گذاشت پدر بزرگوارش سید مرتضی و مادر پارسایش نام او را حسین نهادند و از همان ابتدا حسین وار او را تربیت کردند. هر روز که می‌گذشت بیشتر با کلام الله آشنا می‌گردید و در بحگاه همگان با نوای زیبای صوت او بود که از خواب بیدار می‌شدند و با طنین صدایش دوستان را بسوی کلام حق فرا می‌خواند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۹ ، ۱۳:۴۶
داود احمدپور



بسم الله الرحمن الرحیم
پیکان_شهید_بابایی

شهید آیت الله صدوقی یک دستگاه پیکان به شهید بابایی هدیه داده بود ولی ایشان آن خودرو را متعلق به خود نمی دانست و با آن کارهای اداری انجام می داد.

یک روز برای انجام کاری اضطراری ماشین را به امانت گرفتم و به منزل پدرم در اصفهان رفتم. ماشین را جلو خانه پارک کردم ، ساعتی بعد وقتی خواستم حرکت کنم متوجه شدم که قفل صندوق عقب ماشین شکسته و در آن باز است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۹ ، ۰۷:۰۸
داود احمدپور