اگه این جوری خالصی، بسم الله
رئیس جمهور نبود.
وزیر یا نماینده مجلس هم.
آقازاده و داماد فلانی هم اصلا.
نوجوانیش در جنگ، در گردان تخریب گذشت؛ وسط میدان مین، به بلوغ رسید و با تیر و ترکش مرد شد.
جنگ که تمام شد، او هنوز وسط بیابان بود.
اگه این جوری خالصی، بسم الله
رئیس جمهور نبود.
وزیر یا نماینده مجلس هم.
آقازاده و داماد فلانی هم اصلا.
نوجوانیش در جنگ، در گردان تخریب گذشت؛ وسط میدان مین، به بلوغ رسید و با تیر و ترکش مرد شد.
جنگ که تمام شد، او هنوز وسط بیابان بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از بالاترین و با فضیلتترین شهادتها، شهادتی است که پدر شما و مرحوم طیب به آن شهید شدند؛ در دوران غربت، وحشت و اختناق؛ آن هم تنها. یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ میرود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار میگیرد؛ این یکطور دیگر است. دورهی اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند انشاءاللَّه درجاتشان را عالی کند.»
۱۳۷۵/۱۰/۱۰ بیانات در دیدار فرزندان حاج اسماعیل رضایی
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجم اردیبهشت ۱۳۶۵ بود که از منطقه عملیاتی فاو عقب اومدیم. یک عده بچهها مرخصی گرفتند و یک عده هم تسویه کردند. میدونستم نادعلی متاهله. قرار شده بود بعد از ظهر روز یازدهم اردیبهشت همه گردان مرخصی برند. برگههای مرخصی صادر شد. یک عده هم رفتند اندیمشک به صورت گروهی برای گردان بلیط قطار بگیرند و هماهنگ شده بود که قطار توی پادگان دو کوهه بچهها رو سوار کنه. بچه های گردان حضرت علی اکبر(ع) مقابل حسینیه لشگر سیدالشهداء(ع) جمع شده و منتظر اومدن قطار بودند. دیدم نادعلی خیلی ابراز خوشحالی میکنه. گفت: خوب وقتی داریم میریم مرخصی.
بسم الله الرحمن الرحیم
گریه_ی_فراق
شهید_حاج_قاسم_اصغری
به روایت : حسین علی بیگی
پائیز سال 66 بود و ماموریت من به #گردان_تخریب تمام شده بود و میبایست برای ادامه درس و مشق به تهران برمیگشتم . ما در مقر الوارثین در جنوب مستقر بودیم و عقبه لشگر10 در سنندج بود و برای تسویه حساب میبایستی به اونجا میرفتم . دنبال وسیله میگشتم برای اینکه خودم را به پادگان امام علی سنندج برسونم که برادر سلیمان آقایی گفت ما میخواهیم بریم سنندج با ما بیا..
شهید شیخ شریف قنوتی، از مدافعین خرمشهر در روزهای آغازین جنگ تحمیلی - او که با چنگ و دندان در برابر تجاوز ارتش تا دندان مسلح عراق در خیابان های خرمشهر با صدامیان می جنگید، به اسارت بعثیون درآمد و اینچنین مغز و شقیقه او توسط ضربات سرنیزه دشمن متلاشی شد. (مهرماه 1359)
💠 هنگامی که به اسارت درآمد سربازان عراقی فریادی شادی برآوردند: "اسرنا الخمینی"ما یک خمینی را اسیر کردیم!!
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید محمد غفاری:
#سردار_شهید_اسماعیل_دقایقی و شهید #صدرالله_فنی سفارش کردند که به گونه ای نا محسوس و غیر رسمی از او(شهید بقایی) حفاظت کنم پذیرفتم تا سه روز همراهش بودم روز چهارم گفت:راستی تو کاری نداری که همه جا با منی؟ نه این که فکر کنی دوست ندارم با من باشی؛نه، فقط می خواهم بدانم توکار دیگری نداری؟ گفتم:نه اینکه کاری ندارم؛چون شما را دوست دارم،
بسم الله الرحمن الرحیم
🌷 بهنام محمدی کی بود⁉️
🌿 متولد ۱۲بهمن ۱۳۴۵ در خرمشهر و یکی شهدای نواجوان و دانش آموز خرمشهر است که تنها ۱۳ سال داشت و در زمینه شناسایی به رزمندگان کمک می کرد.
این شهید در دوران دفاع مقدس و هجوم دشمنان به خرمشهر، راه مبارزه با متجاوزان را در پیش گرفت، او با همان جسم کوچک اما روح بزرگ و دل دریایی به قلب دشمن می زد و با وجود مخالفت فرماندهان، خود را به صف اول نبرد می رساند تا از شهر و دیار خود دفاع کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
🌴 ۲۶ مهرماه سالروز شهادت سردار نورعلی شوشتری ، فرمانده دوران دفاع مقدس
♦️روزی که به شهادت رسید، دقیقاً روز بازنشستگی اش بود، ۳۰ سال سردار پُر شد که کارت بازشستگی خود را با شهادت از خداوند گرفت.
🔹 شهید شوشتری: دیروز از هرچه بود گذشتیم، امروز از هرچه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد. آنجا بر درب اتاقمان می نوشتیم "یا حسین فرماندهی از آن توست"؛ الآن می نویسیم "بدون هماهنگی وارد نشوید"!!
بسم الله الرمن الرحیم
شهید همدانی در فتنه۸۸ گفت کُشته میشویم اما نمیکُشیم؛
🔹سردار آبنوش:
سردار همدانی تهران را موزاییکبندی و به هر مجموعه، یک بخش واگذار کرد.
پس از اینکه این کار را انجام دادند، گفتند: فرماندهان!
امروز دفاع از اسلام، انقلاب اسلامی و ولایت، با مُردن ماست.
نکند کسی را بکشید.
گفتیم: یعنی چه؟