دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۶۳۰ مطلب با موضوع «ستارگان هدایت» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید احمد کشوری
اح‍م‍د ک‍ش‍ور ی، متولد ت‍ی‍ر م‍‍اه ۱۳۳۲، در خ‍‍ان‍و اده ای م‍ت‍وس‍ط در ف‍ی‍روزک‍وه ب‍ود. اصلیت خانواده او از بروجرد بودند درحالیکه پدرش( غلامحسین) ژاندارم بود و دائماً از شهرى به شهر دیگر بخاطر شغلش نقل مکان مى‏ کردند. در زمانی که خانواده اش به شهر کیاکلاء قائم شهر، نقل مکان کردند؛ دوران کودکی خود را سپری کرد.
تحصیلات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۱ ، ۲۲:۴۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

🌷او همیشه قبل از نماز در آینه خود را می نگریست و محاسنش را شانه می کرد این بار برای مدتی در آینه خیره شد و گفت: داداشی رفتنی شدم، یقین دارم ساعتهای آخره!! اینو که گفت پشتم تیر کشید، مطمئن بودم که این پیش بینی های محسن درست از آب در می آید.

🌷حاج احمد متوسلیان بى سیم زد و گفت: برید کمک عباس شعف، اوضاعش بی ریخته. کار آنقدر سخت شده بود که در نهایت حاج احمد مجبور شده بود محسن وزوایی علمدار رشید خود را برای حل مشکل گردان میثم که نیروهای آن از همه سو زیر آتش شدید توپخانه قرار گرفته بودند، روانه خط مقدم کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۰۱ ، ۰۶:۳۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

🎖خـاطرات شهـید بابایی و جنرال آمریکایی

ببینید یک شهید چگونه زندگی کرده ♥️

«دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی دادند، تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که می بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر می کرد. او پرسش هایی کرد که من پاسخش را دادم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۰۱ ، ۰۵:۴۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
سعید گلاب بخش, “معروف به محسن چریک”   
                                                                       قسمت چهارم
 برای شناخت بیشتر شهید سعید گلاب‌بخش با یکی از همرزمانش به نام سردار فرج الله مرادیان همکلام شدیم؛
‌چه خاطره‌ای از محسن چریک در ذهن شما ماندگار شده است؟
همان طور که گفتم وقتی که جنگ شروع شد، من در بیمارستان بستری بودم. مرخص که شدم هنوز دوران نقاهت را به پایان نرسانده بودم که شنیدم محسن چریک در خط سرپل ذهاب است.
خودم را به آنجا رساندم و در پادگان ابوذر ملاقاتش کردم. محسن با دیدن وضعیت مجروحیتم با ماندن من به شدت مخالفت کرد و وقتی اصرارم برای ماندن را دید، حرفی زد که پس از گذشت سال‌ها هنوز توی گوشم می‌پیچد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۱ ، ۲۳:۱۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

🔹نحوه شهادت برادران زین الدین و معرفی قاتل و عاقبت قاتل


✨سردار شهید «مهدی زین الدین» فرمانده لشکر ۱۷ امام علی بن ابی طالب (ع) در دوران دفاع مقدس، روز ۲۷ آبان سال ۱۳۶۳ در حالی که به همراه برادرش مجید، مسئول اطلاعات و عملیات تیپ ٢ لشکر ۱۷ ، برای شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت در حرکت بودند، در پیچ دارساوین بر اثر کمین ضد انقلاب به شهادت می رسند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۰۱ ، ۲۲:۱۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

امام حاضر  در جمع خانواده شهید احمدی روشن با بیان اینکه این شهدای نخبه‌ جوان مایه‌ افتخار کشور هستند، خاطر نشان کردند: ارزش وجودی این شهدا از دو بعد قابل توجه است: جنبه اول، فعالیتهای علمی و تحقیقی و تسلط آنان به کارهای مهم و حساس است که نشان از استعداد برتر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۱ ، ۰۸:۳۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
اقای پروازی:
بعداز شهادت اکبرحاجی پورفرمانده ت عمار ومرحله دوم عملیات حاج همت که کادر بسیارمطرح ازلشگربعلت شهادت وجراحت دراختیارنداشت به سنگرفرمانده تیپ عمارمراجعه میکند وچون مهدی خندان حضورنداشت به اقای پروای میگوید شما ومهدی خندان حق نداریدازاین سنگرجلوتربرویدکه بعدازکلی بحث اقای پروازی میگویدمن بسیجی هستم واخوند چراجلونروم حاج همت میگویدمن زورم به شما نمیرسد ولی به خندان بگوازاینجا جلوترنرودزیرا مرحله دوم هم حاجی میدانست کاری پیش نخواهدرفت ونمیخواست کادرلشگررا ازدست بدهد ماشین حاجی که حرکت میکند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۱ ، ۲۱:۰۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم


▫️در دوران  #دفاع_مقدس ، روزی حضرت آیت‌الله جوادی آملی به جبهه مشرف شده بود تا با رزمندگان بسیجی دیداری داشته باشند.

در میان رزمندگان، یک نوجوان بسیجی باصفایی بود که حدود ۱۴ سال داشت که اتفاق جالب و تکان دهنده‌ای را برای آیت‌الله رقم زد.

پایین ارتفاع چشمه‌ای بود و باران گلوله از سوی عراقی‌ها می‌بارید؛ بر همین اساس فرمانده‌ها گفته بودند، برای وضو هم به آنجا نروید. بالا بنشینید و همانجا تیمم کنید.

آیت‌الله جوادی آملی که وارد منطقه شده بود آن نوجوان ۱۴ ساله داشت به سمت چشمه می‌رفت تا وضو بگیرد! بچه‌ها، فریاد می‌زدند؛ نرو خطرناکه ولی او گوش نمی‌کرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۱ ، ۱۹:۲۴
داود احمدپور


بسم الله الرحمن الرحیم

 ۱۴ آبان ۱۳۶۲- سالروز شهادت علی‌ اکبر حاجی‌ پور  

▫️ در سال 1330 در "آذر شهر" تبریز در خانواده ای مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود.درجنگ کردستان شرکت داشت. پس از تجاوز عراق به خاک میهن اسلامی عازم جبهه های جنوب می گردد و با آموزش و سازماندهی نیروها به مقابله با ارتش عراق می پردازد. در عملیات «فتح المبین» و «بیت المقدس» با مسؤولیت فرمانده گردان وارد عمل می شود . وی در دو عملیات ، رشادت و شهامت فراوانی از خود بروز می دهد. در عملیات بیت المقدس ، بشدت از ناحیه پا مجروح می شود. پس از بهبود یافتن نسبی، با دختری مؤمن ازدواج می کند؛ اما از ازدواج نیز تعلقی در دلش نمی افکند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۰۱ ، ۲۰:۳۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن ارحیم


در ادوار گذشته به شوخی و مزاح اصفهان و اصفهانی ها را  خسیس نامیده اند .

بد نیست در این مقوله  نگاه مختصری  به خسیس بودن اصفهانی ها بیندازیم.

....همه محله‌های اصفهان از شهدای عملیات محرم سهم داشتند؛ یک منطقه بیشتر و یک منطقه کمتر.

شهدا پاره تن همه بودند و این‌گونه بود که روز 25 آبان سال 61 اصفهانی‌ها یک روز خاص را ثبت کردند.

 در این روز 370 شهید روی دست مردم تشییع شد و پدران و مادرانی که فرزندان و جگرگوشه‌هایشان را فدایی علی‌اکبر(ع) کرده بودند،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۱ ، ۰۹:۴۸
داود احمدپور