دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۲۵۵ مطلب در فروردين ۱۴۰۱ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

جوهر شخصیت شما سطح عزت نفس شماست.

عزت نفس شما نشان می دهد که تا چه اندازه برای خود ارزش قائل می شوید، خود را چه اندازه موفق ارزیابی می کنید.

 عزت نفس منبع نیروی شخصیت شماست که میزان انرژی ، اشتیاق ، انگیزه و الهام شما را مشخص می سازد.

 ⚜️هر چه خودتان را بیشتر دوست بدارید و به خود احترام بیشتری بگذارید،
در هر کاری که انجام دهید موفق تر می شوید .
سخن شما میزان تشخیص و اعتماد شما را نشان میدهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۱ ، ۰۶:۱۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

دعا، تلفن شما به خداست و
شهود، تلفن خداست به شما ....
وقتى که ما تسلیم مى شویم و دعا مى کنیم،
خداوند آماده ى پاسخ دادن به ما هست، ولى
متاسفانه بسیارند مردمانى که وقتى خدا به آنها تلفن مى کند،
 تلفنشان مشغول است
 و از این جهت پیام را نمى گیرند ...
ذهن و دلى که مرتب درگیر قضاوت و غیبت و بدگویى و نگرانى ست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۱ ، ۰۵:۰۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

‏5 قانون برتر دنیا که دوسشون دارم:

1- قانون استقامت
از هرچی بیشتر بترسی، بیشتر اتفاق میفته.پس میدان را ترک نکن ترس را مدیریت کن ترس یک حالت طبیعی است در برابر ترس تسلیم نشو مدیریتش کن
2- قدرت بیان
اگه بتونی یه مشکل رو به طور واضح رو کاغذ بنویسی، اون وقت اون موضوع نصفش حل شده.مشکلی که قابل حل نیست جهل نسبت به ان است وقتی تونستی تشخیصش بدهی همان موقع هم میتوانی بیانش کنی وقتی بیانش کردی تمام مقدمات برای حل ان اماده شده
3- قانون منتظر حکم دیگران نباش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۱ ، ۰۵:۰۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
تاجر ثروتمندی با غلام خود از قونیه به سفر شام رفتند. تا بار بخرند و به شهر خود برگردند. مرد ثروتمند برای غلام خود در راه که به کارونسرایی می‌رفتند، مبلغ کمی پول می‌داد تا غذا بخرد و خودش به غذاخوری کارونسرا رفته و بهترین غذاها را سرو می‌کرد.
غلام جز نان و ماست و یا پنیر، چیزی نمی‌توانست در راه بخرد و بخورد.
چون به شهر شام رسیدند، بار حاضر نبود. پس تاجر و غلام‌اش به کارونسرا رفتند تا استراحت کنند.
غلام فرصتی یافت در کارونسرا کارگری کند و ده سکه طلا مزد گرفت.
بار تاجر از راه رسید و بار را بستند و به قونیه برگشتند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۱ ، ۰۴:۳۴
داود احمدپور


بسم الله الرحمن الرحیم
اراده دولت، ملت و مجلس ما در مناقشه هسته‌ای با آمریکا و سه کشور شرور اروپایی این است که:

۱- همه تحریم‌ها باید لغو شود.
۲- آمریکا تضمین بدهد کَلَکی در کار نیست دوباره زیر میز نمی‌زند.
۳- دو مورد بالا باید حتما راستی‌آزمایی شود.
۴- خسارت ناشی از بدعهدی و فریب غرب به تأسیسات هسته‌ای و نیز خسارت ناشی از تحریم‌ها پرداخت شود.

این  چهار کلمه ما را دوباره به میز مذاکرات برگرداند.

در اولی؛ آمریکایی‌ها دهها اما و اگر دارند. در دومی؛ صدها راه گریز مطرح کرده‌اند! در سومی؛ توپ راستی‌آزمایی را به زمین ایران شوت می‌کنند. هرازچندی گروسی را به تهران می‌فرستند همچنین روی زمان راستی‌آزمایی بازی می‌کنند.   در چهارمی؛ هم می‌گویند اصلا حرفش را نزنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۱۸:۱۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 7


 



شهید چه نگاهی به فلسفه شهادت داشتند و در این باره با شما و خانواده صحبت کرده بودند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۳۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 6

پس رسیدگی به خانواده را به طور کامل انجام می‌دادند؟
یکی از نکات بسیار ارزشمند این شهید بزرگوار این بود که کار‌های سرکار موجب نمی‌شد تا خانواده‌اش را فراموش کند. غیر از زمان جنگ که فرصت کمی برای آمدن به خانه داشت، پس از آن همیشه رسیدگی به خانواده جزو اولویت‌های‌شان بود. از پنج‌شنبه تا شنبه صبح صرفاً برای خانواده بود و سعی می‌کرد هیچ کار دیگری جز کار‌های خانواده را انجام ندهد. خودش می‌گفت حضورش باید به شدت باکیفیت باشد. به من می‌گفت، چون کمیت من کم است، باید کیفیت را بالا ببرم. این موارد را خودم از ایشان یاد گرفته‌ام. خیلی زندگی شاد و شادابی داشتند، برخلاف تصوری که فکر کنید یک شخص نظامی باید خشک باشد ایشان اصلاً اینگونه نبود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۳۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 5

شهید صیاد شیرازی در رابطه با ازدواج و مسائل مالی سخت‌گیری داشتند؟
اصلاً و ابدا! من آن زمان دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بودم و ایشان به من گفت شما دانشجویی و می‌خواهی تا زمانی که دانشجو هستی از زیر زمین ما استفاده کنید. من قبول نکردم و خانه‌ای قدیمی را در تهران نو اجاره کردم. خانه‌مان یک خانه ۳۲ متری خیلی کوچک و قدیمی بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۳۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 4
پس از آن، مراسم خواستگاری انجام شد یا مراحل دیگری را طی کردید؟
جلسه آخر که ایشان صحبت‌های‌شان را کردند، من گفتم باید دخترتان را ببینم و ارزیابی‌های خودم را انجام دهم و باید جلساتی با ایشان داشته باشم و بعد برایم استخاره مهم است و باید حتماً استخاره کنم. ایشان گفت می‌خواهی اول استخاره‌ات را انجام بده تا دغدغه‌ای برای دخترم درست نشود. من قبول کردم و بعد ایشان گفت اشکال ندارد با هم استخاره بگیریم. من قبول کردم و دوباره ایشان گفت ایرادی ندارد الان استخاره کنیم. باز هم قبول کردم و شهید صیاد گفت اشکالی ندارد استخاره‌مان را آیت‌الله بهاءالدینی بگیرد. من قبول کردم و ایشان زنگ زد و تلفن را روی اسپیکر گذاشت. شهید صیاد استخاره را گرفتند «خیلی خوب است، ترک نشود» آمد. شهید صیاد گفت شما مختار هستید هر چند جلسه که می‌خواهید با دخترم صحبت‌هایتان را انجام دهید، اگر به توافق رسیدید ادامه دهید. من چند جلسه با دختر ایشان صحبت کردم و در نهایت به نتیجه رسیدیم. بعد خدمت آقا رفتیم و ایشان عقد ما را جاری کردند.

در چند ماهی که با شهید صیاد جلسه داشتید، ایشان را چگونه دیدید؟
اگر به من بگویید بارزترین ویژگی‌های شهید صیاد شیرازی چه چیز‌هایی هستند من سه وجهه را می‌گویم: ۱- برنامه‌ریزی. ۲- پشتکار بسیار بالا. ۳- اخلاص. یکی از دوستان می‌گفت اخلاص مثل آهن‌ربا عمل می‌کند و چه بخواهید چه نخواهید آدم را جذب می‌کند. چرا شهید سلیمانی آنقدر محبوب بود؟ چون وقتی شخص در وجودش اخلاص داشته باشد، نمودش را در چهره‌اش می‌بینید و جذبش می‌شوید. اگر اخلاص داشته باشی خدا بزرگت می‌کند و دیدیم که از تمام قشر‌های جامعه در تشییع پیکر شهید سلیمانی حاضر شدند. شهید صیاد هم همین گونه بود. چون کارهایش برای خدا بود آدم کنار ایشان احساس سختی و ناراحتی نمی‌کرد. شخصیت‌شان آدم را جذب می‌کرد. جالب است این را بگویم که چند نفر از سربازان شهید صیاد به خاطر ویژگی‌های اخلاقی‌شان جذب ارتش شدند. یکی از سرباز‌های شهید به نام عبداللهی که راننده‌شان بود، پدر پولداری داشت که سهامدار یکی از شرکت‌های مبل سازی بود.

سربازی که حاضر نمی‌شد تصفیه کند
شهید صیاد اسفندماه قبل از شهادتش به من زنگ زد و گفت راننده‌ام سه ماه است خدمتش تمام شده و مرخصی هم طلب داشته، ولی هنوز به خانه نرفته است و می‌گوید به این نتیجه رسیده‌ام که پیش شما بمانم. به من گفت شما جوانید و حرف همدیگر را بهتر می‌فهمید. من قراری با آقای عبداللهی گذاشتم و خواستم دلایل ماندنش را بدانم. بعد شروع به صحبت‌های مفصلی کرد و گفت من به اینجا رسیده‌ام که عاقبت بخیری‌ام در دنیا و آخرت در گرو ماندن پیش تیمسار صیادشیرازی است.

گفت که پدرم گفته اگر به ارتش بروی، نمایشگاه مبلمان در خیابان نیروی هوایی را به تو نمی‌دهم و با اشک می‌گفت، نمی‌دانی پیش تیمسار صیاد چه آرامشی دارم. وقتی می‌گویند با عملت مردم را به دین دعوت کن تا با کلامت، یعنی همین. یعنی آنقدر شخصیتت می‌تواند جذاب باشد که آدم‌ها جذبت شوند. بعد از شهادت علی صیاد شیرازی، آقای عبداللهی به منزل شهید آمد و زار زار گریه می‌کرد و می‌گفت دیدید من توفیق نداشتم و آخر نتوانستم پیش ایشان بمانم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۲۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 3

گفتگوی خواندنی با داماد شهید صیاد/ خیلی برای شهادت آماده بود
روزنامه جوان به مناسبت سالروز شهادت صیاد، با داماد این خانواده مصاحبه کرده است. بهروز امامی به عنوان داماد شهید صیاد شیرازی نزدیک به هشت سال از نزدیک در کنار ایشان حضور داشت و بهره‌های زیادی از وجودشان برد. امامی متولد ۱۳۴۶ است و در سال ۱۳۷۱ با دختر شهید صیاد شیرازی ازدواج کرد. امامی در گفتگو با «جوان» روحیات و سبک زندگی این شهید والامقام را بازگو می‌کند که نکات جالبی در آن نهفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۱۷:۰۶
داود احمدپور