با صیاد دلها 59
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 6
پس رسیدگی به خانواده را به طور کامل انجام میدادند؟
یکی از نکات بسیار ارزشمند این شهید بزرگوار این بود که کارهای سرکار موجب نمیشد تا خانوادهاش را فراموش کند. غیر از زمان جنگ که فرصت کمی برای آمدن به خانه داشت، پس از آن همیشه رسیدگی به خانواده جزو اولویتهایشان بود. از پنجشنبه تا شنبه صبح صرفاً برای خانواده بود و سعی میکرد هیچ کار دیگری جز کارهای خانواده را انجام ندهد. خودش میگفت حضورش باید به شدت باکیفیت باشد. به من میگفت، چون کمیت من کم است، باید کیفیت را بالا ببرم. این موارد را خودم از ایشان یاد گرفتهام. خیلی زندگی شاد و شادابی داشتند، برخلاف تصوری که فکر کنید یک شخص نظامی باید خشک باشد ایشان اصلاً اینگونه نبود.
چه توصیههایی در مدتی که در کنارشان بودید به شما میکردند؟
خیلی تأکید داشتند که از عنوان اسم و جایگاه ایشان هیچ کسی از خانواده استفاده نکند و خیلی مقید بود رانتی اتفاق نیفتد. من در یک شرکت خصوصی کار میکردم و اصلاٌ نسبت من با شهید صیاد را کسی نمیدانست. تازه پس از شهادتشان بسیاری از همکارانم این موضوع را فهمیدند. تمام تلاشم این بود در محل کارم کسی متوجه نسبت من با شهید نشود. همسرم هیئت علمی دانشگاه است و در اتاقش نام خانوادگیاش را شیرازی زده است. ما چند وقت پیش کربلا بودیم و آنجا رئیس کاروان پاسپورت همسرم را دیده بود. چون نام خانوادگیشان شاخص است، پرسیده بودند با شهید صیاد شیرازی نسبتی دارید، دخترم هم گفته بود بله و خواهش کرده بود کسی متوجه این موضوع نشود. همسرم هم خیلی نسبت به این موضوع مقید است و در مشی زندگیمان به شدت تلاش میکنیم تا از اسم و عنوان شهید صیاد استفادهای نکنیم. همسر شهید و دیگر فرزندانش هم تأکید زیادی نسبت به این موضوع دارند. زمانی که من اول ازدواجم، آن خانه ۳۰ متری را اجاره کرده بودم یک مسئولی از ارتش در مجلسی از وضعیت مسکنم پرسید و به من گفت که مجموعه واحدهای آپارتمانی دارد و شما میتوانید در آنجا ساکن شوید. شهید صیاد تا این حرف را شنید با صراحت گفت مگر ارث پدری شماست که میبخشید. آن شخص تا این حرف را شنید، خیلی جا خورد. خیلی رفتار محکم و قاطعی در این موارد داشتند. من بسیجی بودم و خیلی از این منش شهید صیاد خوشم آمد.