با صیاد دلها 60
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت 7

شهید چه نگاهی به فلسفه شهادت داشتند و در این باره با شما و خانواده صحبت کرده بودند؟
من مطمئن بودم که ایشان روزی به شهادت خواهد رسید. خاطرم هست همان سال در خوزستان سیل آمد و شهید قاسم سلیمانی به مناطق سیلزده رفت و مردم به استقبالشان رفتند. من همان زمان به همسرم گفتم شاید خبر شهادت پدرتان را بشنویم. بعضیها قبل از شهادت بوی شهادت میدهند. اخلاص و پاک بودن شهید صیاد بوی شهادت میداد. ایشان خیلی برای شهادت آماده بود و دوشنبهها و پنجشنبههای هر هفته روزه بودند. همچنین سه ماه رجب، شعبان و رمضان را به صورت مستمر روزه میگرفتند. نماز شبشان به اندازه انگشتان دو دستشان قضا نشده بود. نماز اول وقتشان ترک نمیشد. سرشان میرفت نماز اول وقتشان ترک نمیشد. یک تیپ شخصیتی خاصی داشتند. دو ماه قبل از شهادت ایشان من چیزی به شهید صیاد تعارف کردم و ایشان برنداشت و گفت من روزه هستم. گفتم حاج آقا روزههایتان که مستحبی است، بخورید تا هم ثواب روزه و هم ثواب اجابت خواسته یک مؤمن را ببرید. ایشان خندید و گفت من نیت مستحبی ندارم و اعاده میکنم. گفتند من سه بار کل نماز و روزههایم را از اول تکلیفم تا الان اعاده کردهام. چنین شخصیتی آماده رفتن نیست؟