دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۲۹۲ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


✨امام زمان ، جلوه گاه اسماء خدا

🔶حضرات معصومین علیهم‌السلام، به عنوان انسان کامل، در بالاترین جایگاه بندگى قرار داشته و از همه‌ى مخلوقات به خداى سبحان نزدیک ترند.

🔶 امام صادق علیه‌السلام مى‌فرماید:

«نحن و الله، الا َسماءُالحُسنى»
«به خدا سوگند، ما اسماء حسنى و نام هاى نیکوى خداوند هستیم»( تفسیر نورالثقلین، ج ٢، ص ١٠٣)

🔶وجود مقدس امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه آیینه‌ى تمام نماى حضرت حق و مظهر تمامى صفات جمال و جلال الهى است و به اذن خداوند مى‌تواند بندگان را بر مبناى این اسماء و صفات پرورش دهد.

🔶 همانگونه که تصویر درون آیینه در عین حال که دقیقاً مانند صاحب تصویر است، امّا خود او نیست، امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه نیز جلوه‌ى کامل خداى سبحان است، امّا در جایگاه مخلوق، نه خالق.

✨ ظاهر و باطن تو نیست مگر جلوه‌ى حق
✨ که هم آیین صفاتى و هم آیینه‌ى ذات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۰ ، ۲۰:۵۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) :

👌 هیچ عملى نزد خداوند ، محبوب تر از نماز نیست. پس هیچ کار دنیایى شما را در وقت نماز به خود مشغول ندارد.

📚 خصال ، ص۶۲۱

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۰ ، ۱۹:۴۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

ساده لوحی پیش صاحب دلی از فقر و نداری ناله کرد. صاحب دل، دست در جیب برده سکه ای ( صدقه) به او داد.
ساده لوح از خشم صورتش سرخ شد. و با لحنی تند گفت: من صدقه از کسی نمی گیرم . انتظار چنین توهینی از تو را نداشتم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۰ ، ۱۹:۴۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید سلیمانی، مبدع مکتب مدیریت بر مبنای عشق

✍️دکتر مجید ابهری؛ رفتارشناس و آسیب‌شناس اجتماعی در گفت‌و‌گو با پایگاه اطلاع رسانی بنیاد حفظ و نشر آثار شهید سلیمانی:شخصیت چند وجهی شهید سلیمانی در ابعاد مختلف آدم را جذب می‌کرد. ایشان نابغه‌ای بود که دیگر شبیه‌اش نمی‌آید. حاج قاسم پل ارتباطی بین مردم و نظام بود. حاج قاسم انگار بچه محل بود؛ یعنی هر کس او را از خودش می‌دانست. عراقی، لبنانی، ایرانی، بلوچ، سنی، شیعه، مولوی و همه سلیمانی را از خودشان می‌دانستند؛ چرا؟ چون شخصیت شهید سلیمانی چند بُعدی بود و همه ایشان را از خودشان و خودشان را از ایشان می‌دانستند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۰ ، ۱۴:۰۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

آفتاب از افق جدا شده بود. کارگران شهرداری مشغول کار بودند. مهدی، شنهای مخصوص را با فرغون بر کف خیابان پهن مـیکـرد. مـرد جاافتـاده ای کـه آقـا مـراد صدایش میکردند، روی شنها قیر میریخت و بعـد پیرمـردی دیگـر، غلتـک را روی آنها میگرداند.
بوی قیر، همه جا را گرفته بود. مهدی حواسش بود که اصـغر و دو نفـر دیگـر، از اول کار با بهانه و روشهای مختلف از زیر کار شانه خالی میکنند و طفـره مـیرونـد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۰ ، ۱۱:۱۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

آنوقــت هــا کــه آقــای چمــران دفتــر نخســت وزیــری بــود، مــن تــازه شــناخته بودمــش.ازش
حسـاب مـی بـردم. یـه روز رفتـم خونـه شـون. دیـدم پیـش بنـد بسـته و داره ظـرف مـی شـوره.
بـا دختـرم رفتـه بودم.ایشـون بعدازاینکـه ظـرف هـا رو شسـت ،اومـد و بـا دختـرم بـازی کـرد، بـا
همــون پیــش بنــد..

خاطره ایی از زندگی شهید دکتر چمران
منبع:مجموعه یادگاران،ج یک،ص 3

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۰ ، ۱۱:۱۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

َعن َجابر ْبن عبد الله، َعن َرسول الله ص :
« ثلاث من کن فیه فلیس َ منی َولا انا منـه: ُبغض َعـلی،
َو ُبغض اهل َبیتی ، َو َمن َقال: الایمان کلام».
1
جابر بن عبدالله از رسول خدا ص روایت کرده که حضرت فرمود:
«سه چیز است در هرکه باشد از من نیست و من از
او بیزارم: دشمنی علی بغض خاندانم و هرکه
معتقد است که ایمان صرف گفتار میباشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۰ ، ۱۱:۰۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

💠 هر دو [بروجردی و متوسلیان] به آب آرام و آبی رنگ دریاچه [زریوار مریوان]، که تا افقی دور دست قد کشیده بود، چشم دوختند. چند دقیقه بعد دریاچه را ترک کردند. به پادگان که برگشتند، #صیاد گفت: "شهر را می سپاریم به #متوسلیان تا پس از پاکسازی برای همیشه در منطقه مستقر شود. از مسیر #سروآباد برمی‌گردیم که دشمن

غافل گیر شود. به احتمال زیاد آن ها در انتظار برگشت ما از همین مسیری که آمده ایم هستند. پاکسازی جاده با ارتش، استقرار در شهرها با سپاه."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۰ ، ۱۰:۵۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم


🔹‌در منزل دوستی که پسرش دانش‌آموز ابتدایی بود و داشت تکالیف درسی‌اش را انجام می‌داد، بودم.

🔸زنگ منزل را زدند و پدربزرگ خانواده از راه رسید.

🔹پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مدادرنگی به نوه‌اش داد و گفت:
این هم جایزۀ نمرۀ ۲۰ نقاشی‌ات.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۰۰ ، ۱۰:۵۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

مشورت حضرت سلیمان(ع) با خفاش
بسیار جالب از دست ندید...

چهارکس نزد سلیمان آمدند که هر یک حاجتی داشتند.
۱● یکی خورشید بود و گفت: ای پیغمبر، درحق من دعا کن که خداوند مسکنی دهد، مانند سایر مخلوقات، که پیوسته در شرق و غرب نباشم، سلیمان قبول کرد.
۲● دومی مار بود، عرض کرد یا سلیمان، در حق من از خداوند مسئلت نما که دست و پا به من کرامت کند مانند سایر حیوانات، که طاقت رفتن روی شکم ندارم، پس قبول کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۰۰ ، ۲۰:۵۲
داود احمدپور