دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۳۵۶ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از خوردن صبحانه در کنار سنگر تدارکات نشسته بودیم که یکی از اعضای تدارکات یک بسته قطاب به ما تعارف زد ما هم بدون معطلی هرکدام هرچقدر می توانستیم برداشتیم و مشغول خوردن شدیم قطاب کمک کرد بیشتر گرممان شود منتظر بودیم تا آقای جهروتی بیاید ما به سمت گردانمآن برویم آقای تاژ لنگان لنگان و معترض به سمت تدارکات میرود فاصله ما با او کم بود رسید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۹ ، ۰۷:۵۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
 استاد دانشگاهی در دانشگاه های اروپا  جامعه شناسی تدریس می کند در جمع جوانان شیعه که به عنوان دانشجو از ایشان درس می‌گیرند گفت مذهب جهانی در آینده مذهب شیعه خواهد بود شیعیان مجموعه‌ای از مناسک دارند که در بین عموم مردم شیعه یکسان است و در بین غیر شیعه هم مناسک آنها مقبول است و اقبال عمومی دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۹ ، ۱۸:۴۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
بیست سال پیش توی یک مقاله سیاسی مطلبی را خواندم قابل توجه بود انروز چندان خودش را نشان نمیداد ولی امروز نه تنها قابل توجه است بلکه اثار ادعای ان بوضح دیده میشود
در ان مقاله پیش بینی یک جامعه شناس را مطرح کرده بود
یکی از جامعه شناسان المانی که قبل از انقلاب مدتی ایران بود صدای پیروزی انقلاب را باور کرد و از ایران رفت ایشان سال ۶۲ برای یک کار تحقیقاتی به ایران امد یک تحقیقاتی مفصلی انجام داد به المان برگشت نتیجه تحقیقات خود را نوشت شاه بیت تحقیقات او را این گونه بیان میکند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۹ ، ۱۳:۰۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

🔷معرفت مهدوی🔷

‌بیاییم فتیله ی چراغ هایمان را درست کنیم!

ﮔﻨﺎﻩ،ﭼﺮﮎ ﺍﺳﺖ.ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﺮﮎ ﺭﺍ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﯾﺎ ﺩﻭﺩ ﺭﺍ؟ﭼﺮﮎ ﺭﺍ.ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ،ﻫﺮ ﺩﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﯾﮑﯽ "ﺩَﻧﺲ" ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ "ﺭِﺟﺲ" .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۹ ، ۱۰:۰۴
داود احمدپور

یاد باد آن روزگاران یاد باد

کاش آن روزگاران گم نمی‌شد
 هوای خوب باران گم نمی‌شد

صفای جبهه‌ها می‌ماند ای کاش
صدای پای یاران گم نمی‌شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۹ ، ۱۰:۰۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 ۶۶6 همنشینی با کسانی که روح بلند و صاحب معرفت الهی هستند و مزین به صبر الهی در مقابل مسائل و معاصی هستند مقدمه بردباری برای رشد و تعالی است لحظه به لحظه با ایشان کلاس درس عبرت است و توفیق همنشینی با ایشان یکی از الطاف خاص خداست

 ۶۶7 ما مهمان خدا هستیم و خدا بی تاب این مهمانان برمهمان تکلیف است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۹ ، ۰۹:۵۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

#اشک_بر_سیدالشهدا

مرحوم سید محمدمهدی طباطبایی معروف به بحرالعلوم به‌قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در مسیر، شدیداً در فکر فرو رفته بود. شخص عربی "امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف" سوار بر اسب به او رسید و فرمود: سید ، درباره چه به فکر فرو رفته ای؟ سید گفت اینکه چطور می شود خدا این همه ثواب به زائرین و گریه کنان سیدالشهدا علیه السلام می دهد؟ مثلا در هر قدمی ثواب یک حج و یک عمره و برای قطره ای اشک، گناهان صغیره و کبیره شان آمرزیده می شود؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۹ ، ۰۹:۱۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم


🍂 پدرها و مادرها! اگر تحصیلات بچه‌هایتان خوب بود، رشته‌های مختلف تخصص پیدا کردند، خانه و ماشین و ازدواج و همسر و جهازیه، سربازی و معافی حل شد؛

🍂 اما اگر نسل ما نسل تارک الصلاة باشد، چیزی برای قیامت ذخیره نکردید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۹ ، ۰۹:۱۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الإمام الصادق علیه السلام:

 اِنَّ مِنْ اَکبَرِ السِّحْرِ النَّمیمَةَ؛ یُفَرَّقُ بِها بَیْنَ المُتَحابَّیْنِ، وَ یُجْلَبُ العَداوَةُ عَلَى الْمُتصافِیَینِ، وَ یُسْفَکُ بِهَا الدِّماءُ، وَ یُهْدَمُ بِهَا الدّورُ، وَ یُکْشَفُ بِها السُّتورُ. وَ النَّمّامُ اَشَرُّ مَنْ وَطئَ عَلَى الاَْرْضِ بِقَدَمٍ؛

▪️امام صادق علیه السلام می فرمایند:

از بزرگ ترین جادوها سخن چینى است؛ زیرا با سخن چینى، میان دوستان جدایى انداخته مى شود، یاران یکدل با هم دشمن مى گردند، خون ها ریخته مى شود، خانه ها ویران مى گردد و پرده ها دریده مى شود. آدم سخن چین، بدترین کسى است که روى زمین قدم برمى دارد.

بحار الأنوار، ج 63، ص 21، ح 14.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۹ ، ۰۸:۴۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
آن جلو جنگ بود و من نگران همه چیز را تماشا می کردم پیرمردی از جلو آمد آرام و آهسته قدم بر می داشت تا به من رسید گفت دکتر چمران روی کاغذ نوشته است که بگویم آتش توپخانه کجا را بزنید نگاه به کاغذ توی دستش کردم کاغذ سیگار بود متوجه شدم که مصطفی می خواسته است که آن پیرمرد را از آنجا دور کند و به عقب جبهه بفرستد و این برگه بهانه است یکی دیگر از دور آمد گفت مصطفی مجروح شده است  نایستادم راه افتادم و رفتم همانجایی که نشانی اش را گرفته بودم دیدم یکی از بچه ها دارد یک ماشین عراقی را روشن میکند مصطفی اسلحه اش را برداشت و برخواست بی حال بود خواستم کمکش کنم نگذاشت گفتم پشت ماشین بخواب گفت اگر بروم و کسی مرا در آن حال ببیند فکر می‌کند که کشته شدم و خبرش همه جا می پیچد در راه برای همه دست تکان می دادند و به همه سلام می کردند

آقای کاویانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۹ ، ۰۸:۳۵
داود احمدپور