بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از خوردن صبحانه در کنار سنگر تدارکات نشسته بودیم که یکی از اعضای تدارکات یک بسته قطاب به ما تعارف زد ما هم بدون معطلی هرکدام هرچقدر می توانستیم برداشتیم و مشغول خوردن شدیم قطاب کمک کرد بیشتر گرممان شود منتظر بودیم تا آقای جهروتی بیاید ما به سمت گردانمآن برویم آقای تاژ لنگان لنگان و معترض به سمت تدارکات میرود فاصله ما با او کم بود رسید