دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۳۶۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

عده ای به اصرار از چرچیل خواستند که سیاست را تعریف کند.
چرچیل به ناچار دایره ای کشید
و خروسی در آن انداخت و گفت:
خروس را بدون آن که از دایره خارج شود بگیرید!
این عده هرچه تلاش کردند نتوانستند
و خروس از دایره بیرون می رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۱۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

#ضرب_المثل

#هم_آش_معاویه_رامیخوردهم_نمازعلی_رامیخواند

عبدالرحمن بن صخرازدی یا الدوسی معروف به ابوهریره فقیر ترین صحابی پیامبر بود، او مردی امی، شوخ طبع و بسیار پرخور بود. ابوهریره همیشه مصالح شخصی خودش را در نظر داشت و برایش فرق نمی کرد چه کسی در مسند خلافت باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۷:۲۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

🔴بزرگترین "معروف"

♦️امام خامنه ای:بزرگترین "معروف"، "دفاع" از این نظام است. این بزرگترین کاری است که باید انجام گیرد. عده ای برای مقابله با این نظام کمر بسته اند - چه از راه نظریه پردازی و چه از راه تبلیغات سیاسی و موذی گری های گوناگون - و در نظام خدشه وارد می کنند. مسأله آنها، انتقاد به نظام یا به مسئولان نظام نیست؛ از نظر آنها انتقاد، وسیله ای برای نابود کردن خود نظام است.

1380/6/15

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۷:۲۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

❤️احترام امام خمینی(ره) به همسرشون

✍️همسر امام می‌گفت: امام همیشه احترام مرا داشتند. هیچ وقت با تندی صحبت نمی‌کردند. اگر لباس و حتی چای می‌خواستند، می‌گفتند: ممکنه بگویید فلان لباس را بیاورند؟ گاهی اوقات هم خودشان چای می‌ریختند. در اوج عصبانیت، هرگز بی‌احترامی و اسائه ادب نمی‌کردند. همیشه در اتاق، جای بهتر را به من تعارف می‌کردند. تا من نمی‌آمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمی‌کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۵۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

‌«در مقابل مومنان خاضع هستند»

🌿این سومین ویژگی اصحاب قائم (عج) در زمانه ظهور در آیه سوره مائده است. خضوع و خشوع گوهری است که انسان را شبیه به بهترین های عالم یعنی اصحاب امام عصر (عج) می کند.

🌿در روایتی آمده است که خداوند به موسی بن عمران فرمود: «تو را بدان سبب به پیامبری بر گزیدم که در میان همه مردم، کسی متواضع‌تر از تو نیست.»[۱]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۳۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

❇️همت رفت ولی مرام و مکتب او باقی ماند.
فرمانده لشگر نظامی پایتخت که در اوج تواضع و فروتنی بود.
واقعیت آن است که بین همت و بسیجی‌ها، به هیچوجه بحث فرمانده و نیروی تحت امر نبود. ابراهیم همت، برادری بزرگتر و به غایت مهربان برای بسیجی‌ها، سپاهی‌ها و کادر فرماندهی لشگر بود. اخلاق بسیار خوب، لبخند‌های همیشگی، چشمان نافذ و مهربان، رسیدگی‌های مداوم به بچه‌های لشگر و سایر خصوصیات و ویژگی‌های عالی ایشان، شخصیتی از این جوان شهرضا اصفهان ساخته بود که بچه‌های تهران، دیوانه‌وار دوستش داشتند.
یکی دیگر از ویژگی‌های شهید همت، دانایی و فهم سیاسی وی بود. در سخنرانی‌هایی که برای گردان‌ها و یا لشگر انجام می‌داد، صحبت‌های ایشان به دو بخش عبادی و سیاسی تقسیم می‌شد و انصافا در هر دو بخش، همت سخنران ورزیده‌ای بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۱۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم


بعد از روبوسی با حاج همت و پیاده شدن همه بچه‌های گردان، به سرعت به خط شدیم و در یک ستون نظامی، از نقطه رهایی، پیاده به سمت جبهه طلائیه به راه افتادیم.
سید ابراهیم کسائیان فرمانده گردان در جلوی این ستون نظامی حرکت می‌کرد و احمد حاجی‌خانی معاون گردان هم در انتهای ستون بود. بایستی قبل از طلوع آفتاب، مسیر طولانی تا محل درگیری با نیروهای بعثی را طی می‌کردیم. برای همین، نیروهای گردان با وجود داشتن ادوات و تجهیزات نظامی سنگین، تمام شب را بدون استراحت، به سختی دویدند. یکی از بهترین نمازهایم، یعنی نماز صبح پنج‌شنبه یازدهم اسفند ۶۲ را هم در همین وضعیت خواندم.
درحالیکه با بی‌سیم پی‌آرسی ۷۷ و گوشی به دست نزدیک به شهید کسائیان در حرکت بودیم، به ناگاه صدای دلنشین نقطه رهایی دیشب، باز به گوشم خورد، ولی این مرتبه از طریق بی‌سیم:
«کساء کساء همت»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۰۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

❇️ روایت جانباز سرفراز رضا نوریان از دیدار با شهید همت

خاطره روبوسی من با شهید همت در شب یازدهم اسفند ۱۳۶۲ و یک هفته قبل از شهادت ایشان، همچنان برایم شیرین و لذت بخش است.

یک سال و نیم بود که در زمان سخنرانی‌ها و مناسبت‌های لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص)، حسرت بوسیدن چهره آرام و زیبای فرمانده را داشتم. ولی زمانی که می‌دیدم شور و شوق بعضی از رزمندگان لشگر برای روبوسی با فرمانده خود، منجر به ازدحام شدید جمعیت و فشار و اذیت این فرمانده متواضع و خاکی می‌شود، هر مرتبه از این کار منصرف می‌شدم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۰۶
داود احمدپور

. بسم الله الرحمن الرحیم

 

در لحظه شهادت 27 سالش بود یا 28 سال ولی این مؤمن خدا چهار یا پنج سال جوانتر از سن واقعی خودش نشان می‌داد و خدا عنایتی به ایشان کرده بود، قدرت بیان عجیبی به ایشان داده بود تا لب به سخن نمی‌گشود و حرف نمی‌زد، خیلی‌ها برایشان سؤال بود که این جوان کیست. چه می‌خواهد بگوید و در جلسه چه حرفی برای گفتن دارد. نوبت به شهید باقری رسید، رفت پای نقشه و شروع کرد دشمن را توضیح داد. ابتدا لشکر 5 مکانیزه و یگان‌های در خط درگیر، احتیاط‌ های نزدیک. کامل گفت به لشکرهای چپ و راست این لشکر پرداخت. به این بسنده نمی‌کرد به کل سپاه سوم عراق پرداخت. سپاهی بود که مقر فرماندهیش در بصره بود. به سپاه چهارم ارتش عراق پرداخت. سپاهی بود که مقر فرماندهیش در بصره بود. به سپاه چهارم ارتش عراق پرداخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۴۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

‍ داستانی که در زیر نقل میشود، مربوط به دانشجویان ایرانی است که دوران سلطنت «احمدشاه قاجار» برای تحصیل به آلمان رفته بودند و آقای «دکتر جلال گنجی» فرزند مرحوم «سالار معتمد گنجی نیشابوری» برای نگارنده نقل کرد:

«ما هشت دانشجوی ایرانی بودیم که در آلمان در عهد «احمد شاه» تحصیل می‌کردیم. روزی رئیس دانشگاه به ما اعلام نمود که همۀ دانشجویان خارجی باید از مقابل امپراطور آلمان رژه بروند و سرود ملی کشور خودشان را بخوانند. ما بهانه آوریم که عدۀ‌مان کم است. گفت: اهمیت ندارد. از برخی کشورها فقط یک دانشجو در اینجا تحصیل می‌کند و همان یک نفر، پرچم کشور خود را حمل خواهد کرد، و سرود ملی خود را خواهد خواند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۰۸:۳۶
داود احمدپور