دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۴۰۲ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 #گشایش_سختی

بنده خدایی نزد حاکمی رفت و از او خواهش کرد تا در بارگاهش به کاری گمارده شود. حاکم از او پرسید آیا قرآن خواندن میدانی؟ گفت نمیدانم و نیاموختم. حاکم گفت از کار دادن به کسی که قرآن خواندن نیاموخته است معذوریم. مرد هم برگشت ...
او به امید دست یافتن به مقام مورد علاقه‌اش، به آموختن قرآن پرداخت.
مدتی گذشت و مرد به برکت خواندن‌ و فهم قرآن کریم به مقامی رسید که دیگر نه در دل آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای دیدار با حاکم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۹ ، ۱۲:۵۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

نقش حضرت عیسی (ع) در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) چیست؟

✍🏻پاسخ اجمالی

♦️طبق روایات وارده پس از ظهور حضرت حجت (عج) حضرت عیسی (ع) به اذن خداوند به زمین نزول خواهد کرد و در حضور همگان به عنوان یکی از یاران حضرت قائم (عج) پشت سر او به نماز خواهد ایستاد.

📚 مقدس شافعی، عقدالدرر، ص292

♦️چنان که در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۸:۱۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 حضرت عیسی(علیه السلام) :
درخت کامل نمى شود مگر با میوه‌اى گوارا، همچنین دیندارى کامل نمى‌شود مگر با دورى از حرام ها

تحف العقول، ۵۱۱

💐 میلاد حضرت مسیح (علیه السلام) مبارک باد.💐

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۸:۰۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

مقام معظم رهبری (مدظله العالی):

❌یکی از چیزهایی که خیلی‌ها بهش توجه ندارند اینکه خیال می‌کنند ؛ زنی که در خانه است. رنج او؛ مشکلات او و تلاش او کمتر از زنی است که در بیرون خانه شاغل است.

❌در حالی‌ که این‌جور نیست ؛ اداره خانه یکی از سخت‌ترین ؛ سنگین‌ترین مشاغل است.

💯مگه شوخی است اداره بچه ها و اداره شوهر گاهی اداره شوهر  از اداره بچه ها سخت‌تر است.ما همیشه به خانم‌ها می‌گوییم که شوهرهای شما یه بچه های بزرگی هستند؛ بچه‌اند ولی خوب بزرگند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۷:۱۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

#زن_صالحه

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود هیچ چیز بهتر از زن صالحه به کسی نداده اند.
آن زنی که دیدنش باعث شادی همسر گردد و اگر سوگندش دهد، او را گرامی داشته و در پشت سر، حق شوهر را نسبت به ناموس و مال پاس دارد.

#تنبیه_الخواطر_و_نزهة_النواظر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۷:۰۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

مردی به دهی سفر ڪرد …زنی ڪه مجذوب سخنان او شده بود از مرد خواست تا مهمان وی باشد. شخص پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد.

ڪدخدای دهڪده هراسان خود را به آن شخص رسانید و گفت : این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید ! مرد به ڪدخدا گفت : یڪی از دستانت را به من بده !!!

ڪدخدا تعجب ڪرد و یڪی از دستانش را در دستان بودا گذاشت.
آنگاه مرد گفت : حالا ڪف بزن !!!
ڪدخدا بیشتر تعجب ڪرد و گفت: هیچ ڪس نمی‌تواند با یک دست ڪف بزند ؟!!

مرد لبخندی زد و پاسخ داد : هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این ڪه مردان دهڪده نیز هرزه باشند
کدخدا در جواب گفت میدانی اب میگرده چاله را پیدا میکنه عقل حکم میکنه پنبه و اتش را یکجا نگذاری

------------

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۶:۴۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

ماه_شب_چهارده

ابراهیم بن محمد نیشابورى میگوید: حاکم ستمگر نیشابور ، به نام عمر وبن عوف تصمیم گرفت مرا به جرم دوستى خاندان رسالت و تشیع اعدام کند، هراسان شدم، با بستگانم وداع کردم و خود را به شهر سامرا، حضور امام حسن عسکرى علیه السلام رساندم ، و در آنجا قصد فرار و مخفى کردن خود داشتم ، وقتى به نزد آن حضرت ، شرفیاب شدم ، دیدم پسرى که چهره اش مانند ماه شب چهارده مى درخشید ،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۶:۳۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

اطلاعات عمومی بسیار خوبی هم داشت. بعنوان مثال، درحالیکه اون زمان اینترنت نبود و در جبهه هم فرصت دیدن برنامه‌های تلویزیون فراهم نبود، جلال اسامی بسیاری از فوتبالیست‌های باشگاه‌های اروپایی رو می‌دونست.

شاید دلیل دانایی جلال این بود که خیلی اهل مطالعه بود. خاطرم هست یکی از مجلات مورد علاقه جلال، مجله دانشمند بود که بصورت ماهیانه منتشر می‌شد

 

در منطقه یافت‌آباد تهران که خونواده آقای خوشی در اونجا زندگی می‌کردند، یک کتابفروشی بود که صاحب اون یک فرد مذهبی بود که در دوران شاه بخاطر فعالیت‌های سیاسی، مدتی زندانی شده بود. جلال با ایشون دوست بود و خیلی وقت‌ها که تهران بود، به این کتابفروشی سر می‌زد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۶:۳۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

ساکن شود بدیدم و مشتاق‌تر شدم

من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت

که اول نظر به دیدن او دیده ور شدم

یاد و خاطره سردار شهید سید جلال خوشی

طلوع:۱۳۴۴ عروج: ۱۳۶۵/۱۰/۵عملیات کربلای چهار  دیده بانی تیپ ذوالفقار ،لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)

خاطره ازهمرزم شهید برادر   رضا نوریان

هر سال که به کریسمس نزدیک می‌شویم، یاد شهید سیدجلال خوشی می‌افتم!

فردای روزِ زمینی شدن عیسی مسیح، جلال آسمانی شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۶:۳۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

چاشنی بیادماندنی یک دیدار

✍️روایتی از عیادت سردارسلیمانی از جانباز اعصاب و روان!

حدوداً 15 سال پیش بود که یکی از جانبازان اعصاب و روان کرمان خیلی بدحال شد. به‌واسطه‌ی یکی از دوستان رسانه‌ای از ماجرا باخبر شدیم و در بیمارستان حضرت فاطمه سلام الله علیها به دیدنش رفتیم. همسرش گفت: پزشکان امیدی به ما نمی‎دهند، می‌خواهم او را به تهران ببرم.شماره همراه سردار حاج قاسم سلیمانی را از ما گرفت و قرار شد با ایشان هماهنگ کند که جانباز عزیز را برای مداوا به تهران ببرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۵:۵۸
داود احمدپور