دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

 امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند :

🖌 زمانی که مؤمن مرتکب گناهی می‌شود خداوند تا هفت ساعت به او مهلت می‌دهد اگر در این زمان توبه کند برایش نوشته نخواهد شد و اگر این ساعت‌ها گذشت‌ و آمرزش نخواست گناه نوشته شود و همانا مؤمن پس از بیست سال به یاد گناهش افتد تا از خدا آمرزش خواهد و خدا گناهش را بیامرزد و کافر همان ساعت آن را فراموش کند.

📚 کافی ، ج۲ ، ص۴۳۷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۳ ، ۲۱:۴۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

گاهی در قامت یک ادیب برجسته از میان چند صد رمان‌ خارجی و داخلی که خوانده، برخی را معرفی و بر دیگری تقریظ می نویسد تا بخوانند و بنویسند 

🔻گاهی خورشید محفل شاعران می شود تا ادبیات فاخر و مسئولانه رشد کند.

🔻گاهی همچون استادی چیره دست در محفل قاریان و حافظان با دقیق‌ترین نکات فنی، عهده دار پرورش نسل برجسته‌ای از قاریان و مدیران قرآنی می شود و نقش تاریخی خود را ایفا می کند.

🔻گاهی در میان نخبگان، چنان عمیق تاریخ اسلام یا ملل را تحلیل می کند که انسان تصور می کند او تمام عمر مشغول مطالعه تاریخ بوده است.

🔻گاهی در میان نظامیان و فرماندهان پیر و جوان،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۴۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

  نویسنده‌ای مشهور، در اتاقش نشسته بود تک و تنها. دلش مالامال از اندوه  قلم در دست گرفت و چنین نوشت:

"سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. 
مدّتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت. 
در همین سال به سنّ شصت رسیدم و شغل مورد علاقه‌م از دستم رفت.
سی سال از عمرم را در این مؤسّسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم. 
در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت. در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکی‌اش محروم شد. 
مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد." و در پایان نوشت، "خدایا، چه سال بدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۴۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

☯️سائل از گوشه‌ی مسجد برخاست ، پرسید:

یا علی ، به من بگو واجب کدام است!
واجب تر کدام است ؟ 

نزدیک کدام است ؟ نزدیک تر کدام است ؟ 
عجیب کدام است ؟ عجیب تر کدام است ؟ 
مشکل کدام است ؟ مشکل تر کدام است ؟

🌹امام علی (ع) در پاسخ فرمود:
واجب ، ترک گناه است 
و واجب‌ تر از آن توبه‌ی از گناه است.

نزدیک ، قیامت است 
و نزدیک تر از آن مرگ است.

عجیب ، بی‌وفایی دنیاست و عجیب تر از آن دل بستن به این دنیای بی‌وفاست.

مشکل ، سرازیر قبر شدن است و مشکل تر از آن با دست خالی سرازیر قبر شدن 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۳ ، ۰۹:۱۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

 وقتی حاج قاسم برای اولین بار نام امام خمینی به گوشش می رسد...

▫️نقل از سردار شهید سلیمانی:👇
🎙 سال ۵۶ برای اولین بار با اتوبوس به مشهد رفتم. بعد از زیارت به دنبال باشگاه ورزشی می گشتم. چشمم به یک زورخانه در نزدیکی حرم افتاد. یک جوان که آقاسیدجواد صدایش می کردند، تعارفم کرد. با یک لُنگِ ورزشی وارد گود شدم. سیدجواد از من سوال کرد: بچه کجایی؟ گفتم: کرمان، اسمم را پرسید. گفتم: قاسم. اصرار کرد هر روز عصر به باشگاه آن ها بروم. 

🔹روز بعد همراه سیدجواد جوان دیگری هم آمده بود که او را حسن صدا می زدند. سه تایی روی یکی از میزهای ورزشی نشستیم. سیدجواد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۳ ، ۲۱:۱۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

شخصی از اهل شام ، به قصد حج یا مقصد دیگر به مدینه آمد . چشمش افتاد
به مردی که در کناری نشسته بود. توجهش جلب شد. پرسید: «این مرد کیست ؟»
گفته شد : «حسن بن علی بن ابیطالب است».
سوابق‏ تبلیغاتی عجیبی که در روحش رسوخ کرده بود، موجب شد که دیگر خشمش به جوش آید و قربة الی‏ الله آنچه می‏تواند دشنام نثار حسن بن علی بنماید . همینکه هر چه‏ خواست گفت و عقده دل خود را گشود، امام حسن بدون آنکه خشم بگیرد و
اظهار ناراحتی کند، نگاهی پر از مهر و عطوفت به او کرد، و پس از آنکه‏
چند آیه از قرآن -مبنی بر حسن خلق و عفو و اغماض- قرائت کرد به او
فرمود: «ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۳۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

‌غفلت شیطانی 

◀️تمام آن چه گفته شد، بیان غربت امام زمان (عجل الله فرجه)، صرفاً نسبت به یکی از اوصافشان بود. 

◀️اگر در مورد دیگر ویژگی‌های ایشان هم بررسی کنیم، وضعی بهتر از این ندارد. 

◀️پس به خود حق می‌دهیم که بگوییم امام زمان ما، در این زمان، واقعاً «از یاد رفته» و غریب هستند. 

◀️این وضع دردآور، در حالی است که اگر محبت به آن حضرت، واقعاً در حد شایسته و مورد انتظار باشد، نباید هیچ گاه ایشان را از یاد ببریم. 

◀️لذا باید از این غفلت شیطانی عقوبت آور، احساس خطر کرده،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۳ ، ۱۷:۵۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
من در دلِ ذکر گفتن‌هایم، غافلم.
وای به حالم وقتی که زبانم هم به ذکر، گویا نیست.بلکه لق لقه زبان است 
غفلت، قاتل جان است و من روز و شبم را با این قاتل نامرئی سپری می‌کنم.
یعنی در حالی که میدانم این فکر و این کار و این کلام غلط است اما با او انس دارم رهایش نمیکنم 
بارها و بارها تیغ کاری این قاتل، بلای جانم شده و هنوز هم که هنوز است دست از همنشینی با این قاتل سنگدل بر نداشته‌ام. 
گاهی اعلام بیزاری میکنم اما در عمل رهایش نمیکنم 
آقا! هنوز کمی ترس از غفلت در دلم مانده. می‌ترسم روزی برسد که همین ترس هم از وجودم برود.
آن روز روز بدبختی من خواهد بود. 
می‌شود تا آن روز نرسیده، کمکم کنی تا از این قاتل بی‌رحم فاصله بگیرم؟!
می‌ترسم ضربۀ آخرش را بزند و دیگر کار از کار بگذرد! تا ضربۀ آخر را نزده کاری کن!
میدانم که غفلت چیزی جدای از جهل است در جهل نمیدانم ولی در غفلت میدانم 
جهل و غفلت هر فتنه های ساخته و پرداخته شیطان برای من است 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۳ ، ۱۶:۱۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

🎥امام به ما می‌گفت رژیم جبار رفتنی است و شما می‌مانید

رهبر انقلاب:
🔹در بسیاری از قضایای جاری و مهم کشور، نظر امام، نگاه دقیق امام، روشن‌بینی امام در جلو چشم کسانی که آنها را شنیده بودند تحقق پیدا کرد. نمونه‌های زیادی دارد. یک نمونه همان روزهای اول نهضت است.

🔹آن روزی که نهضت اسلامی به رهبری امام بزرگوار اولین گام‌های خود را بر می‌داشت و رژیم طاغوت در فیضیه قم، خیابان‌های قم و در تهران هر حرکتی را با شدت و بی‌رحمی تمام سرکوب می‌کرد در یک چنین شرایطی که مبارزین تعداد اندکی بودند و طرف مقابل هم یک رژیم جبار و بی‌رحم بود آن روز خطاب به ماها که طلبه‌های جوان بودیم می‌گفت اینها رفتنی هستند و شما می‌مانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۰۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

#نیکی_درمقابل_نیکی

از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد.
زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی.

زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن روا است.
لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد.

زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع می‌کرد، گرگی رسید و طفل صغیر را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید.
خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۰۲
داود احمدپور