دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۱۰۸ مطلب با موضوع «پدر موشکی ایران تهرانی مقدم» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم
 یکی از روزهای مهرماه سال ۶۳ بود حسن آقا توی مقر توپخانه در اهواز نشسته بود و سرش مشغول نقشه ها و کالک ها بود که آقا رحیم احضارش کرد آقای رحیم معاون عملیات سپاه بود و مستقیماً با محسن رضایی کار می کرد و بدون تعلل خودش را رساند قرارگاه خاتم الانبیا از دو ماه پیش بود که در فرودگاه مهرآباد از هم خداحافظی کرده بودند همدیگر را ندیده بودند آقا رحیم بعد از آن یک بار دیگر هم به سوریه رفته بود  
 حسن آقا بعد از چند تقه ای که به در زد وارد اتاق شد آقا رحیم به استقبالش آمد وسط های اتاق به هم رسیدند با هم دست دادند و حسن آقا به سبک مخصوص خودش بغلش کرد
خوب چه خبر آقا رحیم ؟
بشین تا برات بگم
 حسن‌اقا روی اولین صندلی اتاق نشست
 آقا رحیم هم روی صندلی زهوار در رفته روبه روی حسن‌آقا نشست و بدون مقدمه رفت سر اصل مطلب
صدات زدم که بهت بگم سریعاً یه تیمی از فرمانده ها و مسئولان توپخانه را جمع کن که برای آموزش موشک اسکات بی به سوریه اعزام بشین
 حسن آقا به وضوح جا خورد چی ؟اسکات بی ؟شوخی میکنی اقا رحیم
اقا رحیم لبخند زد و با خوشحالی گفت
 نه کاملاً درست شنیدی داره امیدهایی برای گرفتن اسکات بی به وجود میاد گفتم که شما سریع تر بروید یاد بگیرین که اگر واقعاً یه چنین سلاحی اومد تو ایران برای استفاده از ان لنگ نباشیم صورت حسن آقا از  هیجان گل انداخته بود و لبخندش محو نمی‌شد آخه چطوری؟ از کجا؟ کی حاضر شده بهمون موشک بده؟ اون هم چی؟ اسکات بی
 چه فرقی میکنه تو فکر کن لیبی حواست باشه که توی ارتباط با این چیزها باید کاملاً حفاظتی عمل کنیم متوجه ای که ؟
حسن آقا اوهومی کرد و سرش را به نشانه تایید تکان داد ولی معلوم بود که کاملا توی فکر رفته است اتفاق عجیب بود در حالی که فکرش را نمی‌کرد داشت به برد ۳۰۰ کیلومتر نزدیک می شد  از طریق کشوری که گمان نمی‌کرد آبی از آن گرم  بشود
سوریه برای کمک کردن آماده‌تر از لیبی به نظر می‌رسید البته در کل زیاد امیدی به کمک هیچ کدام شان نبود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۸:۵۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
 امروز صبح از لحظات اول مثل اینکه به من الهام شده بود که حسن می آید برای همین از همان صبح بعد از خوردن صبحانه به تمیز کردن اتاقم پرداختم حاج خانوم بار سفر را داشت آماده می کرد چرا که قرار بود فردا شب ساعت ۱۱ شب پرواز به سمت شیراز و از آنجا به سمت مکه برود از اینکه بار دیگر شاهد آمدن حسن هستم لحظه شماری می کنم حتم دارم که امروز می آید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۹ ، ۱۲:۴۷
داود احمدپور

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 ۶ آبان ۱۳۳۸- سالروز تولد حسن تهرانی مقدم، بنیانگذار صنعت موشکی - شهادت ۱۸ آبان۱۳۹۰

 کلیپی کوتاه از زندگی و مجاهدت‌های شهید تهرانی مقدم

رهبر انقلاب: شهید طهرانی مقدم سراپا اخلاص بود من ۶-۲۵ ساله ایشان را از نزدیک می‌شناسم. #همت خیلی بلندی داشت افقهای خیلی بلندی را می‌دید. یکی از خصوصیات برجسته ایشان #مدیریت بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۹ ، ۱۸:۲۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

موقعیتش طوری بود که رفت و آمدش نظم نداشت نه آمدنش را خبر می داد و نه زمان دقیق رفتنش معلوم بود
 گاهی پیش می‌آمد که خداحافظی مفصلی میکرد و میرفت منطقه اما چند روز بعد به ضرورت جلسه ای برمی‌گشت تهران گاهی هم می شد که به هوای سر زدن به جایی از خانه بیرون می رفت  اما ضرورت او را در راه منطقه قرار می‌داد وقتی که میرفت هیچکس نمی دانست کی برمی گردد ولی وقتی که می آمد همه می دانستند خیلی زود دوباره رفتنی است است

مادر  چند سال بود که به این بی نظمی رفت و آمد و خبر ندادن های حسن آقا عادت کرده بود ولی الهام هنوز بی قراری میکرد شش ماه برای عادت کردن به چنین زندگی غافلگیرانه این زمان کمی بود به گفته مادر الهام با صدای هر ماشینی که جلوی در می ایستاد از جا می پرید و با هرگونه نشانه‌ای دلش هوایی می شد حسن آقا گاهی فکر می کرد که کاش تصمیم اصرارهای مادر نشده بود و بر دلایل خودش برای ازدواج نکردن استقامت کرده بود تا اینقدر رفتن و آمدن اش برای کسی سرنوشت ساز نباشد
شدت باران کمتر شده بود ولی همچنان می‌بارید سربالایی خیابان شان را با سرعتی بیشتر از سرعتی که از آن سر تا به این سر شهر آمده بود پشت سر گذاشت جلوی در خانه ترمز کرد از ماشین پیاده شد و ساک مسافرتش را از صندوق عقب برداشت نگاهی به ساعتش انداخت ده و نیم شب بود چند بار دستش بین زنگ و در و کلید توی جیبش رفت و آمد کرد و دست آخر کلید را از جیبش در آورد ولی هنوز به قفل نرساند بود در باز شد الهام پشت در بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۹ ، ۰۸:۱۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
 در بازدید از مدرسه توپخانه حسن آقا خواسته بود که طرح سازمان موشکی و توپخانه لیبی را برایشان توضیح دهند با صحبت های مفصل فرمانده لیبیایی متوجه شده بود که لیبی هم مثل سوریه از نظر توپخانه‌ای چیزی اضافه تر از ایران ندارد اما انبار هایش پر است از موشک‌های دوربرد اسکات بی که از شوروی خریداری کرده است هر کدام از  فرماندهان طول یک هفته نکات و تجربه های ریز زیادی جمع‌آوری کرده بودند که مشتاقانه منتظر برگشت و انتقال آنها به حوزه تخصصی خود بودند حسن آقا تصمیم داشت بعد از برگشت راههای رسیدن به موشک را بررسی کند باید راهی پیدا می‌کرد تا درباره دستیابی به آن از کانال‌های ممکنی که حالا به نظر محال می آمدند با فرماندهان بالادستی صحبت کند جمعه روز آخر اقامت فرمانده هان ایرانی در لیبی بود همگی مشتاق و آماده برگشتن به کشور بودند بعد از ناهار طرابلس را به مقصد تهران ترک کردند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۹ ، ۲۲:۲۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

ولی حسن آقا کار مهم تری داشت هنوز حضرت زینب سلام الله علیها را یک دل سیر و آنطور که میخواست زیارت نکرده بود این شب بعد از برگشتن از حلب با وجود خستگی همگی برای رفتن به زیارت توی لابی جمع شده بودند ماشین های سیاه تشریفات دوباره آمده بودند و آنها را تا در زینبیه برده بودند اما با درهای بسته حرم روبرو شده و دست خالی برگشته بودند حسن آقا و چند نفر دیگر بعد از خوردن صبحانه لباس پوشیده و آماده جلوی در هتل بودند فاصله هتل شرایتون از زینبیه زیاد بود نمیشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۹ ، ۰۸:۳۷
داود احمدپور
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۹ ، ۲۳:۲۵
داود احمدپور


بسم الله الرحمن الرحیم

عبدالقادر در حالیکه ایستاده بود شروع به سخنرانی کرد مثل دیگر فرماندهان اول از حافظ اسد تعریف کرد و بعد هم عرق عربی شان را مرور کرد بعد هم از دوستی با ایران و این چیزها حرف زد در آخر از حسن مقدم فرمانده توپخانه سپاه ایران تشکر کرد و خواست که آرم توپخانه خودشان را به رسم یادبود به ایشان بدهد جمله آخر را که مترجم ترجمه کرد حسن آقا جا خورد بعد از  چند ثانیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۹ ، ۱۲:۳۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

تا وقتی که صدام بدون هیچ ترسی توی کاخ ریاست اش نشسته بود ذره ای از وحشی گری هایش علیه مردم ایران کوتاه نمی‌آمد برای همین بود که در آن مقطع حتی حسن آقا به فکر ساختن توپی شبیه توپ ناواران افتاده بود توپ ناواراران توپی بود که در جنگ جهانی دوم استفاده شده بود با آمدن راکت ها و موشک ها دیگر ضرورتی هم برای تولیدش احساس نشده بود اما در شرایطی که ایران هرگز دستش به موشک و سلاح‌های به روز و پیشرفته نمی‌رسید سلاح عهد بوقی ناواران هم غنیمت بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۹ ، ۰۹:۱۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

در اتاق رئیس دانشکده بعد از پذیرایی سرتیپ عبدالقادر به تفصیل آموزش توپخانه و تعداد افسران و نوع کتابخانه ها و موشک های موجود در ارتش سوریه را برایشان شرح داد حسن آقا با دقت به توضیحات او گوش می داد برایش جالب بود که شوروی به سوریه هم اسکات بی فروخته بود موشک اسکات بی 300 کیلومتر برد داشت در حالی که دوربردترین توپ هایی که ایران در اختیار داشت تنها می‌توانست نقاطی در ۲۴ الی ۳۰ کیلومتری را مورد هدف قرار دهد البته تا چند ماه پیش که مأموریت توپخانه پشتیبانی از عملیات‌ها و زدن عقبه دشمن بود همین قدر برد کافی به نظر می‌رسید و هیچکس برای داشتن بردهای بیشتر احساس نیاز نمی‌کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۹ ، ۱۰:۲۴
داود احمدپور