دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۱۲۹ مطلب با موضوع «سید مرتضی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید آشنا

روزی که به پاکستان رسیدیم سید عجیب دلشاد بود، یک روز به کنار مزار عارف حسینی رفتیم. آقا مرتضی نشست، کنارمزار و برای ساعتی گریه کرد معاون شهید عارف حسینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۴۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

مرده اوئیم و بدو زنده ایم

مراسم عید بود مرتضی حال عجیبی داشت،دید و بازدید آن سال برای او جلوهای دیگر داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۳۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

شناخت مرتضی

آنچه که دل مرتضی را به درد میآورد شناخت رنج انسان بود، انسانی که با دور شدن از مبدأ وحی خود را تنها و سرگردان در این کره خاکی یافته است،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۳۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

سفر به کوی دوست

در ره دوست سفر باید کرد از خویشتن خویش گذر باید کرد

هر معرفتی که بوی هستی تو داد دیوی است به ره، از آن حذر باید کرد امام خمینی (ره)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۴۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

آخرین لبیک

بعد از شنیدن خبر شهادت سید مرتضی خواستم خودم این خبر را به بچهها بدهم، به همین علت ظهر در راه بازگشت از مدرسه به آنها گفتم:« پدر هست، همیشه هست،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۳۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 

راز چشمان سید مرتضی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۵۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

مروارید گم شده رهبر

همه میدانستند آن روز مراسم خاکسپاری سید مرتضی آوینی است، قرار نبود آیتالله سید علی خامنهای در این مراسم باشکوه شرکت کنند، در اولین ساعات روز آقا تماس گرفتند و فرمودند:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۵۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

تشییع با شکوه

اواخر فروردین ماه بود، پیکر خونین و خسته سید مرتضی بر دوش امت حزبالله در مقابل حوزه هنری تشییع میشد،در همین لحظه اتومبیل حامل مقام معظم رهبری در خیابان سمیه ایستاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۶ خرداد ۹۹ ، ۰۲:۰۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

قداست اشک

مراسم نماز جمعه به پایان رسید، در حوالی چهار راه لشگر با حاجی و بچه‌‌های لشگر بیست و هفت ایستادیم. صدای شادی و خنده همگی به آسمان بلند شد؛ قبل از خداحافظی یکی از نیروها یاد گردان «سیف» را زنده کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۴۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

گلچین بیقراری

سپیده صبح رسید، جاده هویزه غوغایی داشت،سراب بیابان انسان را در ورطه حیرت میکشاند، حاجی و آهنگران همراهم بودند، حاج صادق از گذشتهها میگفت و مرتضی مثل ابر بهار میگریست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۹ ، ۰۲:۲۲
داود احمدپور