بسم الله الرحمن الرحیم
🌷 اول اردیبهشت سال ۱۳۲۵ - سالروز تولد امیر سرافراز ارتش، شهید حسن اقارب پرست
بسم الله الرحمن الرحیم
🌷 اول اردیبهشت سال ۱۳۲۵ - سالروز تولد امیر سرافراز ارتش، شهید حسن اقارب پرست
بسم الله الرحمن الرحیم
⏳ ۱ اردیبهشت ١٣٣٦ - سالروز تولد حاج عباس کریمی، فرمانده شهید لشکر۲۷ محمد رسول الله (ص)
🌱 در قهرود کاشان دیده به جهان گشود. دوران ابتدایی را در این روستا به پایان رسانید و وارد هنرستان شد. بعد از اخذ دیپلم در رشته نساجی، به سربازی رفت
بسم الله الرحمن الرحیم
خاکریز خاطرات (روزهداری در اسارت)
✅ روزه گرفتن ما اکثر سربازان عراقی را که به هر نحو آنها را از توجه به خود و خدا دور کرده بودند، برانگیخته بود.
🌙 یک شب، موقع سحر، مشغول سحری خوردن بودیم و داشتیم غذای شب قبل را که برای سحری نگه داشته بودیم، میخوردیم که چشم مان خورد به یکی از نگهبانان که بهت زده از پنجره چشم به ما داشت.
‼️ از فرط تعجب دست روی دست میکوبید.
بسم الله الرحمن الرحیم
♥️آن شب میان عاشقان شوری دگر بود
🌺از اتفاقی تازه قلب شب خبر بود
♥️مرغان عاشق زین قفس پرواز کردند
🌺پرواز را تا بیکران آغاز کردند
♥️از دخمه تاریک دنیا پر گرفتند
🌺راه دیار دوست را از سر گرفتند
♥️رفتند تا اوج فلک، تا چشمه نور
بسم الله الرحمن الرحیم
💠 از خاطرات شهید غلامرضا کیانپور 🌷
🔹 پیش از شروع عملیات والفجر ۸، به همراه برادر سیف الهی، از طرف رود اروند به سمت عراقی ها حرکت کردیم و پس از طی مسافت زیادی به منطقه ام الرصاص رسیدیم
منطقه با سیم خاردار پوشیده شده بود که به سختی از آنها عبور کردیم.
وقتی به نزدیکی عراقی ها رسیدیم آن ها خواب بودند، لذا در تاریکی شب مشغول کار شدیم که ناگهان یکی از عراقی ها ما را دید و بعد فریاد زد:《ایرانی،ایرانی》
ما در میان گل و لای مخفی شدیم. عراقی ها به سرعت پراکنده شدند و منطقه را تحت نظر گرفتند.
چند بار آیه ی 《وجعلنا...》 را زمزمه کردم. حتی یکی از سربازان آنها از روی من عبور کرد اما متوجه چیزی نشد.
با آرام شدن محیط برخاستیم و به شناسایی ادامه دادیم و در نهایت با اطلاعات زیاد به سنگر برگشتیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
تا به کجایم بری ای
جذبه ی خون! ذوق جنون
جاذبه ی شعر تو وُ جوهر عرفان همه تو
سالروز شهادت سردار جانباز حاج احمد عراقی
از شهدای محله نازی آباد تهران
مسئول اطلاعات عملیات لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع)
شهادت: ۲۴ فروردین ۱۳۶۶ - عملیات کربلای
بسم الله الرحمن الرحیم
برات شهادت حاج محمد را حاج قاسم امضا کرد
✍️زهرا پورعلی، همسر شهید حجتالاسلام والمسلمین محمد اصلانی:ما ابتدا به راهیان نور و مزار شهدا و طلائیه و شوش رفتیم و سه روز قبل از شهادت به زیارت مزار سردار در کرمان رفتیم. دیدن حال و روز حاج آقا در کنار مزار شهید سلیمانی برایم عجیب بود. خودم هم حال عجیبی داشتم. گفتم این همه عزت را ببینید حاج آقا! مردم برای زیارت مزار ایشان صف میکشند. ما بعد از مرگ به عنوان یک انسان معمولی در طلب این هستیم یکی بیاید و سر مزار ما فاتحهای قرائت کند،
ا🇮🇷 فرزند ایران
🌿 دلاور مرد مازندران
💠 شهیدی که حکم انتصاب مدیریتی اش را پاره کرد!!
🌱 تولد: مهرماه ١٣٣١- ساری
🌷 شهادت: ٩ بهمن ١٣٦٥ - عملیات کربلای5
🔸دانشجوی دانشگاه امیر کبیر
🔺 مسئول حراست راه آهن کشور
🌿 قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
🌴در عملیات کربلای5 که بسیار سخت بود، روزی او را فراخواندند تا حکم قائم مقامی وزیر راه و جانشینی ریاست راه آهن کل کشور را به وی ابلاغ کنند. او نگاهی به فرستاده وزیر کرد و نگاهی به لباس خاکی خودش و عکس شهدا و در حالی که عذرخواهی می کرد، با یک دست و با کمک دندانش حکم را پاره کرد و گفت: اگر میخواستم در تهران باشم که به جبهه نمیآمدم. من با خدا معامله کردهام. به وزیر بگویید من علیرضا نوری ساروی آنقدر در این بیابانها میمانم تا شهید شوم🕊🕊
ا🌱🌷🌱🌷🌱
✍️ بخشی از نوشته های شهید
نمی دانی چقدر لذت دارد که انسان خودش را در روحانیت جبهه ها حس می کند. همه شور و عشق رفتن به کربلا را دارند ، دائم در نمازها نوحه می خوانند. برای اباعبدالله الحسین سینه می زنند. برای ظهور و کمک امام زمان (عج) در جبهه ها سینه می زنند ، اینجا شور و حالی دیگر است. انشاءالله قسمت همه عاشقان حسین (ع) بشود
بسم الله الرحمن الرحیم
همسر شهید رضایینژاد در صفحهاش نوشت👇
سه شنبه است بیست و هشت تیر سال نود، پنج روز پیش از شهادتت.
ساعت همیشگی نیامدهای خانه. من مشوشم؛ نکند اتفاقی برایت افتاده به خصوص که تلفن همراهت هم خاموش است.
آرمیتا دم به ثانیه بهانهات را میگیرد. همین بیشتر کلافهام میکند.
همانجا وسط واگویههای ذهنیم با خودم میگویم اگر اتفاقی برای داریوش بیفتد من چکار کنم با این همه وابستگی آرمیتا به داریوش. مگر میشود بچه کنار بیاید⁉️