بسم الله الرحمن الرحیم
بزرگی در کشتی نشسته بود که طوفان شد... ناخدا گفت: دیگر امیدی نیست کاری از دست ما ساخته نیست و باید دعا کرد تا خدا به دادمان برسد .
مسافران همه نگران بودند گریه میکردند و دعا میکردند نا ارام بودند اما ان بزرگوار آرام نشسته بود و دعا میکرد به او گفتند: در این وقت چرا اینگونه آرامی؟! او گفت: نگران نباشید زیرا مطمئنم که نجات پیدا میکنیم.