امید ارامش میاورد
يكشنبه, ۲۰ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۱۲ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
بزرگی در کشتی نشسته بود که طوفان شد... ناخدا گفت: دیگر امیدی نیست کاری از دست ما ساخته نیست و باید دعا کرد تا خدا به دادمان برسد .
مسافران همه نگران بودند گریه میکردند و دعا میکردند نا ارام بودند اما ان بزرگوار آرام نشسته بود و دعا میکرد به او گفتند: در این وقت چرا اینگونه آرامی؟! او گفت: نگران نباشید زیرا مطمئنم که نجات پیدا میکنیم.
در جواب گفت: من هم مثل شما نمیدانستم. اما گفتم بگذار به اینها امیدواری بدهم تا ارام شوید . چرا که اگر نجات نیافتیم دیگر من و شما زنده نیستیم که بخواهید مرا مواخذه کنید.و لحظات اخر با ارامش سر کردید و حالا که نجات پیدا کردید در سایه امید با ارامش پشت سر گذاشتید
#امید هیچ آدمی رو ازش نگیرید!امید رفت ارامش هم میرود 👌
۰۱/۰۶/۲۰