دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۳۳۶ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا بقیه الله

معرفت مهدوی

دستیابی به جایگاه «حیات طیّبه» نیازمند معرفت ولیّ خداست...

حیات طیبه یک حقیقتی است که درس ان را در کلاس نائب امام زمان باید فرا گرفت و با او به سمت امام حرکت کرد و بدون رضایت ولی فقیه امکان راه یافتن به امام وجود ندارد
 
انسانی که قرار است به جایگاه «حیات طیبه» دست یابد، باید به خوبی درک کند که این جایگاه تا آن جا متعالی است که می‌تواند ضمن دور کردن انسان از همه آلودگی ها، او را به اوج استعدادهای خود برساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۱۰:۴۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم


خیلی آموزنده است حتما بخونید خود را محروم نکنید

 نویسنده‌ای مشهور، در اتاقش نشسته بود تک و تنها، دلش مالامال از اندوه، قلم در دست گرفت و چنین نوشت :

سال گذشته چه گذشت

 سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. مدتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت

 در همین سال به سن شصت رسیدم و شغل مورد علاقه‌ ام از دستم رفت. سی سال از عمرم را در این مؤسسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۱۰:۰۰
داود احمدپور

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نامش سعید گلاب بخش بود. متولد اصفهان. از کودکی ذهن فعال و جستجوگری داشت. خانواده او هم بسیار مذهبی و در عین حال از اعیان اصفهان بودند.

 نوید شاهد: نامش سعید گلاب بخش بود. متولد اصفهان. از کودکی ذهن فعال و جستجوگری داشت. خانواده او هم بسیار مذهبی و در عین حال از اعیان اصفهان بودند.

پس از پایان دوران تحصیل راهی خارج از کشور شد. چند کشور اروپایی و سپس لبنان. آنجا با شهید اندرزگو آشنا شد. سعید به گروه های مبارز لبنانی پیوست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۹:۳۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

لا_اله‌_الا_اللّه

بزرگی‌ به شاگردان خودش عقیده می آموخت ، لا اله الا الله یادشان میداد، آن را برایشان شرح میداد و بر اساس آن تربیت می کرد. یکی از شاگردان طوطی زیبایی برای او هدیه آورد، زیرا استاد پرورش پرندگان را بسیار دوست می داشت. استاد طوطی را محبت میکرد و او را در درس هایش حاضر میکرد تا آنکه طوطی توانست بگوید لااله الا اللّه. طوطی دائما لااله الاالله می‌ گفت اما یک روز شاگردان دیدند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۹:۱۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
 بعد از جنایت هولناک عمال شاه در به خاک و خون کشیدن جمع زیادی از طلاب مدرسه فیضیه در سال ۴۲ به سفارش حضرت امام که فرموده بودند از روز هفتم محرم قضایای فیضیه در منبرها گفته شود به بیرجند رفتم و در غروب روز هفتم در یک مجلس با شکوه از ضرب و شتم طلاب و آتش زدن عمامه ها و آتش زدن قرآن ها و هر آنچه از جنایات شاه دیده و شنیده بودم گفتم و مردم از شنیدن روضه فیضیه به شدت متاثر شده بودند و ضجه می زدند و بالاخره روز دهم محرم روز تاسوعای حسینی دستگیر و روانه بازداشتگاه شدم وقتی زندانی بودم همه نیروهای زندان ناهار و شام مهمان من بودند مردم وقتی مطلع شدند که من دستگیر شده ام برای من غذا آوردند و با این کار علاقه خود را به من نشان دادند همه نوع غذایی بود که می توانست یک مهمانی بزرگ را جوابگو باشد من به اندازه معمول غذا میخوردم و بقیه را به ماموران و نیروهای زندان می دادم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۸:۵۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

در اردوگاه موصل چهار روزی به حاج آقا ابوترابی گفتم من صدها سوال و مسئله شرعی از شما دارم فرمود خیلی زیاد است عرض کردم درست است اما شما در پاسخ فقط بله یا خیر بفرمایید چون می خواهم بدانم پاسخی را که به بچه‌های اردوگاه‌ها داده‌ام درست بوده یا نه فرمودند باشد گفتم قبل از پرسیدن سوال ها می خواهم بدانم دارم از چه کسی سوال می کنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۸:۵۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
 یکی از روزهای مهرماه سال ۶۳ بود حسن آقا توی مقر توپخانه در اهواز نشسته بود و سرش مشغول نقشه ها و کالک ها بود که آقا رحیم احضارش کرد آقای رحیم معاون عملیات سپاه بود و مستقیماً با محسن رضایی کار می کرد و بدون تعلل خودش را رساند قرارگاه خاتم الانبیا از دو ماه پیش بود که در فرودگاه مهرآباد از هم خداحافظی کرده بودند همدیگر را ندیده بودند آقا رحیم بعد از آن یک بار دیگر هم به سوریه رفته بود  
 حسن آقا بعد از چند تقه ای که به در زد وارد اتاق شد آقا رحیم به استقبالش آمد وسط های اتاق به هم رسیدند با هم دست دادند و حسن آقا به سبک مخصوص خودش بغلش کرد
خوب چه خبر آقا رحیم ؟
بشین تا برات بگم
 حسن‌اقا روی اولین صندلی اتاق نشست
 آقا رحیم هم روی صندلی زهوار در رفته روبه روی حسن‌آقا نشست و بدون مقدمه رفت سر اصل مطلب
صدات زدم که بهت بگم سریعاً یه تیمی از فرمانده ها و مسئولان توپخانه را جمع کن که برای آموزش موشک اسکات بی به سوریه اعزام بشین
 حسن آقا به وضوح جا خورد چی ؟اسکات بی ؟شوخی میکنی اقا رحیم
اقا رحیم لبخند زد و با خوشحالی گفت
 نه کاملاً درست شنیدی داره امیدهایی برای گرفتن اسکات بی به وجود میاد گفتم که شما سریع تر بروید یاد بگیرین که اگر واقعاً یه چنین سلاحی اومد تو ایران برای استفاده از ان لنگ نباشیم صورت حسن آقا از  هیجان گل انداخته بود و لبخندش محو نمی‌شد آخه چطوری؟ از کجا؟ کی حاضر شده بهمون موشک بده؟ اون هم چی؟ اسکات بی
 چه فرقی میکنه تو فکر کن لیبی حواست باشه که توی ارتباط با این چیزها باید کاملاً حفاظتی عمل کنیم متوجه ای که ؟
حسن آقا اوهومی کرد و سرش را به نشانه تایید تکان داد ولی معلوم بود که کاملا توی فکر رفته است اتفاق عجیب بود در حالی که فکرش را نمی‌کرد داشت به برد ۳۰۰ کیلومتر نزدیک می شد  از طریق کشوری که گمان نمی‌کرد آبی از آن گرم  بشود
سوریه برای کمک کردن آماده‌تر از لیبی به نظر می‌رسید البته در کل زیاد امیدی به کمک هیچ کدام شان نبود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۸:۵۰
داود احمدپور


بسم الله الرحمن الرحیم
 قبل از غروب آفتاب دستور داد همه رزمندگان لشکر ۳۲ انصارالحسین در نقطه‌ای جمع شوند همه در آن منطقه جمع شدیم چند هزار نفر بودیم لشکر انصار برای کمک به یگان هایی که کارشان در عملیات بدر کنار رود خانه دجله گره خورده بود از غرب به جنوب آمده بودیم
 آقای همدانی یک اسلحه کلاش به دست گرفت و رفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۸:۴۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

  امام صادق علیه السلام

 هر گاه گناهان بنده ای زیاد شود و عملی که آن گناهان را بپوشاند، نداشته باشد، خداوند او را به غم و اندوه مبتلا کند، تا کفاره گناهانش شود.
إنَّ العَبدَ إذا کَثُرَت ذُنُوبُهُ وَ لَم یَکُن عِندَهُ مِنَ العَمَلِ مَا یُکَفِّرُهَا ابتَلَاهُ بِالحُزنِ لِیُکَفِّرُهَا.


اصول کافی(ط-الاسلامیه) ج2 ، ص 444 ، باب تعجیل عقوبه الذنب، حدیث 2

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۹ ، ۲۲:۰۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
 اولین ماموریت رزمی تیپ ۳۲ انصارالحسین عملیات والفجر ۲ در منطقه حاج عمران بود حاج عمران منطقه‌ای بسیار پیچیده و ناشناخته بود در محدوده در بندگان عراق با ارتفاعات سر به فلک کشیده و دره های عمیق که امکان جابجایی نیرو و احداث جاده در آن بسیار مشکل و به عبارتی ناممکن بود روز قبل از عملیات آقای همدانی با تعدادی از فرماندهان گردان ها برای شناسایی منطقه رفتند زیر همان ارتفاعات هلیکوپتر دشمن محل آنها را شناسایی کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۹ ، ۱۴:۳۹
داود احمدپور