دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

امام خامنه ای (211)

جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۵۵ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
 بعد از جنایت هولناک عمال شاه در به خاک و خون کشیدن جمع زیادی از طلاب مدرسه فیضیه در سال ۴۲ به سفارش حضرت امام که فرموده بودند از روز هفتم محرم قضایای فیضیه در منبرها گفته شود به بیرجند رفتم و در غروب روز هفتم در یک مجلس با شکوه از ضرب و شتم طلاب و آتش زدن عمامه ها و آتش زدن قرآن ها و هر آنچه از جنایات شاه دیده و شنیده بودم گفتم و مردم از شنیدن روضه فیضیه به شدت متاثر شده بودند و ضجه می زدند و بالاخره روز دهم محرم روز تاسوعای حسینی دستگیر و روانه بازداشتگاه شدم وقتی زندانی بودم همه نیروهای زندان ناهار و شام مهمان من بودند مردم وقتی مطلع شدند که من دستگیر شده ام برای من غذا آوردند و با این کار علاقه خود را به من نشان دادند همه نوع غذایی بود که می توانست یک مهمانی بزرگ را جوابگو باشد من به اندازه معمول غذا میخوردم و بقیه را به ماموران و نیروهای زندان می دادم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۰۹
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی