دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۶۳۰ مطلب با موضوع «ستارگان هدایت» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم 

🔰 ۳ دی ماه سالروز شهادت اسماعیل فرجوانی؛
رزمنده‌ای که حکم جهاد از او برداشته شده بود؛ 

▫️جانباز جنگ بود. 
یک پایش مجروح و یک دستش تا مچ قطع شده بود. 
۲ فرزند معلول داشت، برادرش شهید و خواهرش جانباز ۷۰ درصد بود. 
به‌خاطر مشکلات زیادش امام جمعه و فرمانده لشکر تکلیف جهاد را از گردنش برداشتند، اما او حاضر به ترک جبهه نشد.

▫️در عملیات کربلای ۴ فرماندهی گردان کربلا(نور) را بر عهده داشت و به عنوان غواص خط‌شکن در نوک پیکان حمله قرار گرفت و به شهادت رسید.
 پیکرش در کنار اروند همراه دیگر شهدا جا ماند و سال ۸۱ تفحص شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۰۲ ، ۲۳:۳۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

دلنوشته برای
               روزهای غریبی

    ... گاهی ذهنم به روزهایی می رود که جنگ به ایام بی رحمش رسیده بود و مرد و نامرد را تفکیک می کرد و صحنه نبرد را عاشورایی. 
همان روزهایی که مردانی در جلو دشمن چنان قد علم کردند که جنگیدن و مقاومت‌شان افسانه رستم و سهراب را به باد فراموشی می سپرد.  
همان یلان دیروز و فراموش شدگان این روزهایمان. 

    در خلوت خود بودم و فضایی لایتناهی و خلسه‌ای شیرین و دلچسب.
 در محله و مسجد قدیمی.
 همان‌جایی که روزهای اعزام دوستان را

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۰۲ ، ۲۳:۲۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

بچه بسیجی‌های خرمشهر

✍️ یادداشت های هنرمند شهید بهروز مرادی

— بخش دوم/پایانی

▫️ وقتی جنگ شروع شد، هنوز چند مدتی از ثبت‌نام اینها توی بسیج نگذشته بود. درخلال درگیری‌های اولین روزهای جنگ، مثل بقیه مردم، دست به اسلحه شدند. و هسته‌های مقاومت داخل مساجد بوجود آمد. از بچه‌های کوچک داخل مسجد بعضی‌ها ماندند و بعضی‌ها رفتند.
عراقی‌ها شهر را یک‌پارچه زیر آتش گرفته بودند و صدای انفجار، بوی باروت و دود، عرصه را بر همه تنگ کرده بود. شهدا را توی گورستان جنت‌آباد، کنارهم ردیف کرده بودند، و بدون غسل در شرائط دشوار به‌خاک می‌سپردند.
شهر محاصره شده بود، و لحظات طاقت‌فرسا و دشواری بر همه میگذشت و در این میان اندک کسانی که تا آخرین لحظات مانده بودند، یکی بعد از دیگری در جنگ و گریزهای کوچه پس‌کوچه‌های شهر، در خون خود می‌غلطیدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۰۲ ، ۲۲:۱۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

یادداشت های هنرمند شهید بهروز مرادی

— بخش اول

▫️ بسمه تعالی
آنچه که می‌نویسم و شما می‌شنوید ادراکاتی است که در اثر مجاورت و زندگی با بعضی انسان‌هائی بدست آمده که امروز در جمع ما نیستند و کبوتران خونین‌بالی را مانند که از بام هستی سر به آسمان در بینهایت در پروازند.
روزهای اولی که توی کوچه پس‌کوچه‌ها به بازیگوشی و علافی عمر می‌گذراندند، بجز مزاحمت و شکستن شیشه در و همسایه، و یا احیاناً در شب دهه عاشورا چسباندن چسب روی زنگ منزل یهودی‌ها و یا مسیحی‌ها، از جمله افتخاراتی بود که به آن می‌نازیدند و عقیده داشتند که باید تا صبح عاشورا بیدار ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۰۲ ، ۲۲:۱۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
خاطره ای از شهید قاسم الله وردی:
قاسم هیکلی بود و وزن بالایی داشت،
به همین دلیل به ایشان می گفتیم: خدایی در شناسایی شهید نشوی چون عقب بردنت خیلی سخته و هیچکدام توان نداریم بدنت را به عقب بیاریم، شما را جا می زاریم،
قاسم هم می‌گفت: خدا بزرگه
واقعا هم انتقال هیکل های درشت در شناسایی به شدت سخت بود.
ولی شهید شدن، قاسم جوری شد که هیچ کس به زحمت نیفتاد.
در اسکله لشکر واقع در ساحل دور، ساحل دشمن هورالهویزه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۰۲ ، ۱۳:۳۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

⚪️ جنگال رمز جنگ
🔹 قسمت دوم

قبل از این‌که خدمت حضرت امام برسیم ابتدا آقا محسن را دیدیم. آقا محسن این بحث را داشت که حالا که هماهنگ شده و شما می‌خواهید خدمت حضرت امام بروید به ایشان صریح و روشن بگویید «واقعیت چیست! و چه اتفاقی افتاده!» چون حضرت امام هنوز نمی‌پذیرد که بنی‌صدر کمک نمی‌کند. خلاصه من هم با دو عصایی که دستم بود با دوستان به جماران رفتم. با هم هماهنگ کرده بودیم که مثلاً شهید جهان‌آرا چه بگوید! و آقای رشیدی و آقای جوادی چه بگویند! قرار بود هرکدام از ما 5 دقیقه حرف بزنیم و وضعیت آبادان و شرایط واقعی منطقه را به حضرت امام (ره) گزارش بدهیم. من هم با عصا رفتم اما وقتی وارد اتاق ملاقات شدم حضرت امام فرمودند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۲ ، ۲۳:۰۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

 جنگال رمز جنگ
🔹 قسمت اول

قرار بود هرکدام از ما 5 دقیقه حرف بزنیم و وضعیت آبادان و شرایط واقعی منطقه را به حضرت امام (ره) گزارش بدهیم. من هم با عصا رفتم اما وقتی وارد اتاق ملاقات شدم حضرت امام فرمودند «یک صندلی برای ایشان بیاورید.» ولی من...
به گزارش تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، یحیی نیازی مجری تاریخ شفاهی سردار دکتر علی‌اصغر زارعی به مناسبت درگذشت ایشان با اشاره به جنگال و نقش سردار زارعی در این حوزه نوشته است:

ارتباطات مخابراتی و الکترونیکی به‌منزله سلسله اعصاب سیستم فرماندهی و کنترل جنگ نقش بسیار تعیین کننده‌ای بر صحنه نبرد دارد، درعین‌حال می‌تواند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۲ ، ۲۳:۰۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

شهید زین الدین خطاب به خودش:

💠 مهدی؛ تو هیچی نیستی!

🔷️ چشم‌شان که به مهدی افتاد؛ از خوشحالی بال در آوردند دوره‌اش کردند و شروع کردن به شعار دادن: فرمانده‌ی آزاده ، آماده‌ایم آماده ! »

◇ هرکسی هم که دستش به مهدی می‌رسید امان نمی‌داد، شروع می‌کرد به بوسیدن... مخمصه‌ای بود برای خودش! 

◇ خلاصه به هر سختی‌ای که بود از چنگ بچه‌های بسیجی خلاص شد اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد با چشمانی پر از اشک در گوشه ای به خودش نهیب می‌زد: « مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا اینقدر بهت اهمیت میدن، تو هیچی نیستی، تو خاک پای این بسیجی‌هایی...!»
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۲ ، ۲۲:۲۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

در کردستان درگیری شدیدی بین ما و ضد انقلاب شامل کومله و دمکرات به وقوع پیوست و من از هوانیروز درخواست کمک کردم، دو خلبان که همیشه داوطلب دفاع بودند یعنی شهیدان کشوری و شیرودی لبیک گفته و لحظاتی بعد بالای سر ما بودند که به آنها گفتم؛ کجا را زیر آتش خود بگیرند.

🔸پس از آنکه مهمات هلی کوپترها تمام شد متوجه شدم که شهید کشوری علی رغم کمبود سوخت منطقه را ترک نکرده است! وقتی با او تماس گرفتم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۲ ، ۲۲:۱۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

روایت خلبان شهید علی‌اکبر شیرودی از خلبان شهید احمد کشوری

🔹او اس‍ت‍‍اد م‍ن‌ ب‍ود. زم‍‍ان‍‍ی‌ ک‍ه‌ ص‍د‌ام‌ ‌آم‍ری‍ک‍‍ای‍‍ی‌ ب‍ه‌ ‌ایر‌ان‌ ی‍ورش‌ ‌آورد، ‌اح‍م‍د در ‌ان‍ت‍ظ‍ار ‌آخ‍ری‍ن‌ ‌ع‍م‍ل‌ ج‍ر‌اح‍‍ی‌ ب‍ر‌ا‌ ب‍ی‍رون‌ ‌آوردن‌ ت‍رک‍ش‌ ‌از س‍ی‍ن‍ه‌اش‌ ب‍ود. ‌ام‍‍ا روز ب‍‍ع‍د ‌از ش‍ن‍ی‍دن‌ خ‍ب‍ر ت‍ج‍‍اوز ص‍د‌ام‌، ‌ع‍‍ازم‌ س‍ف‍ر ش‍د. ب‍ه‌ ‌او گ‍ف‍ت‍ه‌ ب‍ودن‍د ب‍م‍‍ان‍د و پ‍س‌ ‌از ‌ات‍م‍‍ام‌ ج‍ر‌اح‍‍ی‌ ب‍رود. ‌ام‍‍ا ‌او ج‍و‌اب‌ د‌اده‌ ب‍ود: وق‍ت‍‍ی‌ ک‍ه‌ ‌اس‍لام‌ در خ‍طر ‌اس‍ت‌، م‍ن‌ ‌ای‍ن‌ س‍ی‍ن‍ه‌ ر‌ا ن‍م‍‍ی‌خ‍و‌ا‌ه‍م‌.

🔹او ب‍‍ا ج‍س‍م‍‍ی‌ م‍ج‍روح‌ ب‍ه ج‍ب‍‍ه‍ه‌ رف‍ت‌ و ش‍ج‍‍ا‌ع‍‍ان‍ه‌ ب‍‍ا دش‍م‍ن‌ ب‍‍ع‍ث‍‍ی‌ ‌آنگ‍ون‍ه‌ ج‍ن‍گ‍ی‍د ک‍ه‌ ب‍ی‍‍اب‍‍ان‌ه‍‍ا‌ ‌غ‍رب‌ ک‍ش‍ور ر‌ا ب‍ه‌ گ‍ورس‍ت‍‍ان‍‍ی‌ ‌از ت‍‍ان‍ک‌ه‍‍ا و ن‍ف‍ر‌ات‌ دش‍م‍ن‌ ت‍ب‍دی‍ل‌ ن‍م‍ود. ک‍ش‍ور‌ی ش‍ج‍‍ا‌ع‍‍ان‍ه‌ ب‍ه‌ ‌اس‍ت‍ق‍ب‍‍ال‌ خ‍طر م‍‍ی‌‌رف‍ت‌، م‍‍أم‍وری‍ت‌ه‍‍ا‌ س‍خ‍ت‌ و خ‍طرن‍‍اک‌ ر‌ا ‌از ‌ه‍م‍ه‌ زودت‍ر و ‌از ‌ه‍م‍ه‌ ب‍ی‍ش‍ت‍ر ‌ان‍ج‍‍ام‌ م‍‍ی‌‌د‌اد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۱۶:۱۸
داود احمدپور