دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۶۳۰ مطلب با موضوع «ستارگان هدایت» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم 

 در اوان کودکی پدر را از دست می‌دهد و مادر فداکار، وی و سه برادر بزرگترش را با یتیمی بزرگ می‌کند.

 رضا نوجوان است که جنگ شروع می‌شود. او وارد سپاه شده و با رضایت مادر، راهی جبهه می‌شود تا سهمی در جهاد در راه خدا داشته باشد.

  در جبهه، در یگان رزمی  فعالیت داشته  و مراحل مسئولیت را تا رده فرماندهی گردان طی می‌کند. در زمستان 62 و در عملیات خیبر، بر اثر بمباران شیمیایی دشمن بعثی به شدت آسیب می‌بیند.

  پس از مداوای نسبی، بار دیگر با تنی مجروح، به جبهه‌ها باز می‌گردد و یک سال بعد (زمستان 63  - در عملیات بدر) در گرماگرم نبرد با دشمن بعثی، سرِ این سردار شجاع از تن جدا گردیده و آسمانی می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۰:۵۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

شهیدطوسی(اهل طوسکلای شهرستان نکا) از خانواده ای روستایی، زحمتکش و مذهبی برخاست. با آغاز نهضت اسلامی، به اتفاق تنی چند از وفاداران به انقلاب فعالیت گسترده ای را در سطح منطقه آغاز کرد که تا سقوط رژیم پهلوی ادامه داشت.

🌿پس از پیروزی انقلاب، به کمیته و سپس به سپاه پیوست و خود را شبانه‌روز وقف خدمت به نظام کرد. با شروع توطئه گروهک‌ها در غرب کشور در رأس گروهی از پاسداران عازم کردستان شد و در منطقه کامیاران همراه با حاج احمد متوسلیان به مبارزه با عناصر وابسته و ضدانقلاب پرداخت.

🌸از آن پس، به دلیل شجاعت و لیاقتی که از خود در میدان عمل نشان داده بود، به فرماندهی عملیات سپاه ساری منصوب شد. در این زمان، تحرکات گروهک‌ها شدت یافته بود و شهیدطوسی در برخورد با توطئه آنها از پای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۳ ، ۰۴:۱۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

 18 فروردین1364- شهادت ولی الله چراغچی، قائم مقام لشکر۵ نصر- سپاه خراسان

🌿متولد مشهد(1337)-تحصیلات متوسطه(رشته ریاضی) را با اخذ بهترین نمرات طی  کرد. سپس وارد دانشگاه(رشته مهندسی علوم) شد. با شروع نهضت به جرگه انقلابیون پیوست و پس از پیروزی، دانشگاه را رها کرد و وارد ارتش شد و به عنوان مربی به آموزش افراد پرداخت. با ورود به سپاه، فعالیت‌های گسترده او آغاز شد. همزمان با گروهک‌های ضدانقلاب در گنبدصحرا راهی این دیار شد و در سرکوب عناصر بیگانه‌پرست نقش مؤثری ایفا نمود.

🌴با آغاز جنگ تحمیلی، به سوی جبهه‌های نبرد شتافت و با توجه به شایستگی‌ها‌ و قابلیت‌هایی که از خود بروز داد، به مرور زمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۳ ، ۱۳:۱۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

 خاطره ای از شهید دکتر مجید شهریاری ، یکی دیگر از داشمندان هسته ای ایران


🔹یکسری از اساتید کمتر در دانشکده حضور دارند. دانشجوهای آن‌ها را هم کمتر میبینید. امّا اساتیدی که بیشتر حضور دارند، دانشجوهای‌شان دائماً با آن‌ها هستند. گروه کاربرد پرتوها همین‌طور است. پنج شنبه، جمعه، ساعت ده شب، ساعت یازده شب، ماه رمضان، شب قدر هر زمان ما از جلوی محل کار آنها رد میشدیم، می‌دیدیم که مانده‌اند و دارند پروژه‌هایشان را انجام می‌دهند. این به خاطر پشت کار خود دکتر(شهریاری ) بود. دانشجو‌ها که ایشان را می‌دیدند علاقه‌مند می‌شدند به روشی که ایشان برای کسب علم داشتند و همین الگو را برمی‌داشتند. 

منبع: کتاب شهید علم، جلد اول، ص47📚


▫️ آنها و هزاران جوان نخبه و پرانگیزه این کشور سالیان دراز با تلاش شبانه روزی خود صنعت هسته ای ایران را به رشد و بالندگی رساندند و بدون دست دراز کردن به کمک دیگران!

‼️... ولی مردان سیاست، با آسانی فریب سیاسی کاری‌های بیگانگان را خوردند و با پذیرفتن خواسته های آنان، داوطلبانه چرخ‌های صنعت هسته‌ای کشور را از کار انداختند❗️ ...به تصور آنکه گشایشی بوجود آید و مشکلات رفع شود ولی به عکس جواب داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۳ ، ۰۵:۱۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

فرمانده تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع)

شهید محمدرضا زاهدی  از ابتدای جنگ تحمیلی رژیم بعثی علیه ایران با پذیرش مسئولیت‌های مختلف یگانی در سپاه پاسداران رشادت‌ها و جانفشانی های زیادی را از خود نشان داد.

💠 خاطره ای از شهید زاهدی:

▫️رمضان الله وکیل، جانشین تدارکات تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع) در دوران دفاع مقدس و از فعالان تدارکات و پشتیبانی جنگ، به بیان خاطره‌ای از یکی از فداکاری‌ها و ازخودگذشتگی‌های این سردار بی‌ادعا و دلاور در بحبوحه عملیات بدر و در قامت فرماندهی تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع) لشکر ۱۴ امام حسین (ع) پرداخته

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۰۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

 راوی: #اسدالله_سلیمانی

روز #بمباران_شیمیایی #مقر_تخریب_در_ بیاره من هم اونما بودم.
خبر #شهادت_بچه ها در مقر نزدیک خط رسیده بود و حاج مجید و احمد خسروبابایی رفته بودند برای پیگیری کارهای آنها.
ما در#مقر_تخریب در بیاره مستقر بودیم. 
نماز ظهر و عصر تمام شده بود ولی هنوز ماشین غذا نرسیده بود. 
برخی بچه ها خودشان با بعضی خورا کیها که از چادر تدارکات و بقیه چادرها گیر می آوردند سیر می کردند. 
من خودم یک مقدار از نوعی سبزی های بهاری که قابل خوردن بود خوردم
احنمال میدادم که هواپیماهای دشمن برای بمبارون پیداشون بشه. رفتم داخل ساختمان و ماسک شیمیایی رو به صورت زدم ودراز کشیدم با

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۴۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

شهید روز طبیعت
تخریبجی شهید رضا استاد
شهادت :  ۱۳ فروردین ۶۷
شهر بیاره عراق
شهادت با بمب شیمیایی

راوی: برادر اسماعیلی پور

رضا از بچه های با صفای جنوب شهر بود خودش میگفت بچه شاه عبدالعظیم. 
خیلی لوطی منش بود. از همون ابتدای ورودم به گردان تخریب یه سری از بچه های شاه عبدالعظیم تازه دوره آموزشی تخریبشون شروع شده بود. اگر اشتباه نکرده باشم مربیشون برادر بزرگوار کوهی مقدم بود که این حقیر هم با ایشان هم دوره شدم .توی مسیر رفتن به منطقه عملیاتی توی اتوبوس نشسته بودم که رضا اومد کنارم با همون گویش داش مشتیش.
بهم گفت چطوری بچه محل! 
منم زدم زیر خنده 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۴۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
 خاطره ای از شهید هاشم کلهر، پهلوان گردان مقداد
 
به اتفاق هاشم کلهر و سه نفر دیگر از نیروهای  اطلاعات و عملیات آمدیم تهران تا با هیئت کوه نوردی، آموزش صخره نوردی ببینیم تا بهتر بتوانیم روی ارتفاع سخت و صعب العبور "بمو" در نزدیکی سر پل ذهاب کار کنیم. یک روز با طناب، یک شیب معکوس را آمدیم پایین، هاشم گفت من میخواهم این مسیر را که با طناب آمدیم با دست بروم بالا. او از دستان بسیار قوی برخوردار بود. وقتی جایی را می گرفت، انگار با گیره محکم کرده بود. از دستش رها نمی شد. ما کار هاشم را که صعود از شیب معکوس بود،  تماشا می کردیم، صعودی فوق العاده سخت که او با چنان با مهارتی این کار را انجام داد که موجب حیرت حضار شد!!
ایام آموزش ما مصادف بود با ماه رمضان. شبهای قدر بعد از آموزش می رفتیم پای منبر شیخ حسین انصاریان. یکشب که داشتیم به آنجا می رفتیم،از دور صدای شیون و ناله مردم بگوش می رسید. هاشم پرسید چه خبره؟ با تعجب گفتیم مثل اینکه شب قدر هست! شب استغفار و توبه.

هاشم با تعجب گفت: خب!! گناه نکردن که راحت تر از این گریه زاری هست! گناه نکن این همه هم شیون لازم نیست!

راوی: احمدکوچکی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۳ ، ۲۱:۱۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

شهید ابوالفضل رفیعی، به روایت محمدباقر قالیباف:

🔹ابوالفضل یک طلبه رزمنده و عملیاتی بود. چندین بار مجروح شده بود، در جبهه‌های کردستان تا جنوب. در یکی از مجروحیت‌ها پشت ابوالفضل پر شده بود از ترکش‌های ریز که در سطح پوست متوقف شده بودند. گفتم ابوالفضل شانس آوردی که ترکش‌های عمیق نیست وگرنه آبکش شده بودی. برگشت و گفت من اینطور شهید نمی‌شوم. من «ابوالفضل» هستم و قراری با خدا دارم. من باید برسم به فرات و علقمه.
گذشت تا شب عملیات خیبر. دم غروب در آب‌راه «شط علی» آماده حرکت شده بودیم که صدایم کرد و گفت ببین باقر، امشب شب رفتن من است. من امشب به فرات می‌رسم و موعد قرارم با خدا امشب است. گفتم شوخی نکن. گفت مطمئنم که ما دیگر همدیگر را در این دنیا نخواهیم دید. همدیگر را محکم در آغوش گرفتیم. با لبخند گفت من بچه دارم اما خیلی دوست داشتم پسر دیگری می‌داشتم و نامش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۰۳ ، ۱۳:۲۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

 🍀شهیدان ماشاالله صفاری و حسین ارسلان از اولین شاعران دفاع مقدس و دیگر شعرای استان کرمان هستند که به مناطق جنگی رفتند تا صدای انقلاب و جنگ را با سلاح شعر به گوش همه عالم برسانند

🍀بخشی از زندگی نامه این شهیدان را با یکدیگر به مرور می نشینیم:

🍀استان کرمان دو شاعر شهید  دفـــــــاع مقـدس تقدیم اسلام کرد. شهیـــــد حسین ارسلان(رخشا) متولد 25 بهمن 1324 عضو کانون اسلامی شورای اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی رفسنجان بود.

🍀شهید حسین ارسلان درتاریخ 1364/9/11 به همراه شاعر شهید «ماشاالله صفاری» و دیگر شعرای استان کرمان به مناطق جنگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۳۲
داود احمدپور