بسم الله الرحمن الرحیم
بعضی از پزشکان که از ایران به نجف می آمدند و به امام ارادت داشتند و ایشان را می شناختند، به ما می گفتند «برای تقویت امام، غذای مقوی تهیه کنید»؛ ولی امام قبول نمی کردند.
بسم الله الرحمن الرحیم
بعضی از پزشکان که از ایران به نجف می آمدند و به امام ارادت داشتند و ایشان را می شناختند، به ما می گفتند «برای تقویت امام، غذای مقوی تهیه کنید»؛ ولی امام قبول نمی کردند.
بسم الله الرحمن الرحیم
برنامه ریزی
امام برنامه های روزانه خود را به دقت تنظیم می کردند و در هر ساعت معینی، کار مشخصی را اختصاص می دادند، مثلاً ساعاتی را به مطالعه کتابها و متنهایی که خواندشان برای درسشان ضرورت داشت، ساعاتی را هم برای کتابها و نوآوریها و مطالب جدیدی که از ایران می رسید و ساعاتی را نیز به مطالعه خاص خود اختصاص می دادند.
بسم الله الرحمن الرحیم
عشق به مردم
علاقه و عشق امام نسبت به مردم بسیار زیاد بود. ایشان حتی کمترین رنج آنان را تحمل نمی کردند و هیچ گاه اجازه نمی دادند که به خاطر او مردم در زحمت بیفتند، اگرچه در حدّ کنار زدن مردم از جلو راه باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
در نجف گاهی اتفاق می افتاد که امام از روی پشت بام متوجه می شدند که چراغ آشپزخانه یا دستشویی روشن مانده است.
*** بسم الله الرحمن الرحیم
بارزترین ویژگی امام
راجع به امام مطلب برای گفتن و حرف برای زدن بسیار است. من فقط به جنبه ای اشاره می کنم که شاید تا الآن کمتر به آن اشاره شده باشد. من می گویم کسانی بروند سخنرانی های امام را بررسی کنند و
بسم الله الرحمن الرحیم
دو خاطره از فرشته اعرابی، نوه حضرت امام در مورد کودکان و اهمیت امام خمینی(س) را از نظر می گذرانیم...
توجه خاص امام به بچه ها
امام نسبت به بچه ها توجه خاصی داشتند، اگر در حسینیه بچه ای گریه میکرد ایشان وقتی به خانه می آمدند به شدت اظهار ناراحتی میکردند که اینها بچه های کوچک را در هوای گرم یا سرد می آورند و بچه ها اذیت میشوند.
*** بسم الله الرحمن الرحیم
سید محمد باقر ابطحی؛
دقیق تر از ساعت، مهربان تر از پدر
ما مشهد مشرف بودیم عصرها دم غروب آفتاب امام به حرم مشرف می شدند. روبروی حرم زیارت جامعه را تمام می خواندند و بعد دو رکعت نماز به جا می آوردند و بر می گشتند. سر ساعت می رفتند و می آمدند. حتی اگر ساعت کوک می شد به این دقیقی نبود....
*** بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات خواندنی آیت الله حاج منصور عاصمی از امام خمینی(س)؛
تجلی برخورد امام در دیدار نخست...
از ماشین که پیاده شدم نمیدانستم مدرسه فیضیه کجاست بنابراین از چند نفر آدرس را پرسیدم سرانجام به مدرسه فیضیه رسیدم . کف مدرسه نسبت به خیابان گود بود و پله هایی رو به پایین داشت به محض ورود با جماعت بی شماری از طلبههای عمامه به سر که در حیاط مدرسه تجمع کرده بودند مواجه شدم. این صحنه من را به وحشت انداخت
بسم الله الرحمن الرحیم
گزیده ای از سخنان حضرت امام خمینی پیرامون ابعاد شخصیتی امیرالمومنین علی(ع)