دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۳۳۶ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 روی پای خودمان بایستیم

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «دنیا بزرگ است؛ دنیا که فقط آمریکا و چند کشور اروپایی نیست؛ دنیا خیلی وسیع است؛ بروند ارتباطات را برقرار کنند به آن مقداری که لازم هست امّا چشم ندوزند به هیچ نیروی خارجی؛ چشم بدوزند به عنصر داخلی، چشم بدوزند به این ارزش بزرگ: نیروی انسانی داخل. وقتی مردم ببینند که ما مسئولین اصرار داریم بر اینکه مشکلاتمان را در داخل حل کنیم و از ظرفیّتهای داخلی استفاده کنیم، ولو یک سختی‌ای هم برایشان پیش بیاید، تحمّل میکنند، کمکمان میکنند؛ این را مسئولین محترم کشور باید توجّه داشته باشند که تکیه‌ی به خارج نبایستی کرد.» ۹۷/۲/۱۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۱۶:۰۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

قول_دوران_کودکی

در عالم کودکی به مادرم قول داده بودم که همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم. اما مادرم مرا بوسید و گفت: نمی‌توانی عزیزم! گفتم: می‌ توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم. مادر گفت: یکی می‌آید که نمی‌توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی نوجوان که شدم ، یک دوست عزیز داشتم، ولی خوب که فکر می‌ کردم مادرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۱۵:۵۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

حسین پسر غلامحسین این را میگوید
در شلمچه بودیم و میخواستیم آنجا عملیات بکنیم. برای اینکه دشمن متوجه ما نشود، نیروهای اطلاعاتعملیاتمان را مستقر کرده بودیم. مقابل ما آب بود. آن روز دو نفر از بچههای ما به نام حسین صادقی و اکبر موسایی پور رفتند شناسایی؛ اما برنگشتند.
یـک بــــرادری داشـتـیـم کـه خیلی عـــارف بـــود. نــوجــوان بـود،دانش آموز بود؛ اما خیلی عارف بود؛ یعنی شاید در عرفان عملی مثل او کم پیدا میشد. به درجه ای رسیده بود که بعضی از اولیا و بزرگان عرفان، بعد از مدت طولانی، مثلا هفتادهشتاد سال، به آن درجه میرسیدند. من در اهواز بودم که این برادر نوجوان ما با بیسیم راکال با من تماس گرفت و گفت: «بیا اینجا». رفتم آنجا.
گفت: «اکبر موسایی پور و صادقی برنگشتند». خیلی ناراحت شدم و گفتم: «ما هنوز شروع نکردیم، دشمن از ما اسیر گرفت و این عملیات لو رفت»! با عصبانیت هم این حرف را بیان کردم.
یک روز آنجا ماندم و بعد برگشتم؛ چراکه جبهه های متعددی داشتیم.
دو روز بعد، دوباره آن برادر با من تماس گرفت و گفت: «بیا». من هم رفتم. آن برادر ما که اسمش حسین بود، به من گفت: «فردا اکبر موساییپور برمیگردد». گفتم: «حسین! چه میگویی؟»
خندۀ خیلی ظریفی گوشۀ لبش را باز کرد و گفت: «حسین پسر غلامحسین این را میگوید». اسم پدرش غلامحسین بود. او هم دبیر خیلی ارزشمندی بود. مادرش هم دبیر بود. حسین معلم زاده بود از پدر و مادر. اصلا ً واقعا به  سن نوجوانی، معلم بود. وقتی اسم حسین آقا را میبردند، یک حسین آقا بیشتر نداشتیم. شاید صدها
حسین در آنجا بودند؛ اما فقط یک حسین آقا بود.
گفتم: «حسین! چه شــده؟» گفت: «فــردا اکبر موسایی پوربـرمـیگـردد و بـعـدش صـادقـی بــرمــیگــردد». گـفـتـم: «از کجا میگویی؟» گفت: «شما فقط بمانید اینجا». من ماندم. یک دوربین خرگوشی داشتیم که دورش را گونی چیده بودیم و دژ درسـت کـرده بودیم. برادرهای اطلاعات پشت دوربین بودند.
نزدیک ساعت یک بعدازظهر بود که گفتند: «یک سیاهی روی آب است». من آمدم بالا. دیدم درست است: یک سیاهی روی آب خوابیده بود. بچه ها رفتند داخل آب و دیدند که اکبر موسایی پور است. روز بعدش هم حسین صادقی آمد. عجیب این بود که آن آب با همۀ تلاطماتی که داشته است، اینها را به همان نقطۀ عزیمتشان برگردانده بود. هردو در آب شهید شده بودند. خیلی
عجیب بود.
من به حسین گفتم: «از کجا این را فهمیدی؟» گفت: «دیشب اکبر موسایی پور را در خواب دیدم که به من گفت: ‘حسین! ما اسیر نشدیم. ما شهید شدیم. من فردا این ساعت برمیگردم و صادقی روز بعدش بـرمـیگـردد»’. بعد حسین به من جمله ای گفت که خیلی مهم است. گفت: «میدانی چرا اکبر موساییپور
با من حرف زد؟» گفتم: «نـه». گفت: «اکبر موساییپور دو تا فضیلت داشت: یکی اینکه ازدواج کرده بود؛ دوم اینکه نماز شب او در آب هم قطع نشد. این فضیلت او بود که او آمد من را مطلع کرد». حسین بعدها شهید شد.

شهید سردار سلیمانی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۰۸:۳۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

لحظاتی چند در محضر امام علی علیه السلام ، حکمت های نهج البلاغه ( حکمت ۱۱۰ ) :
  « شرایط تحقق عوامل الهی ):
  وَ قَالَ ( علیه السلام ):
لَا یُقِیمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا یُصَانِعُ وَ لَا یُضَارِعُ وَ لَا یَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ.
 فرمان خدا را بر پاندارد، جز آن کس که در اجرای حق مدارا نکند، سازشکار نباشد، و پیرو آرزوها نگردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۰۷:۵۷
داود احمدپور

  بسم الله الرحمن الرحیم

  شهید دستغیب

 این بی‌ادبی‌ها که در بچه‌ها ملاحظه می‌کنید، رعایت بزرگ‌ترها را هیچ نمی‌کنند، سخنان لغو و ‏رکیک می‌گویند، نتیجه‌ی بی‌بندوباری و ولنگاری پدر و مادرهاست که در زبانشان کنترل نیست. ‏وای بر پدر و مادرهایی که فردای قیامت فرزندانشان دامنشان را بگیرند و مطالبه‌ی حقوقشان را ‏بنمایند! ‏

 لذا در قرآن مجید می‌فرماید: «روزی که شخص فرار می‌کند از برادرش و مادر و پدرش و همسر و ‏پسرانش» [عبس:34-36] به خاطر مطالبه‌ی حقوق اینهاست وگرنه چگونه شخص از والدین یا اولاد ‏خودش بگریزد. می‌ترسد که الآن پسرش بگوید چرا مرا بدبخت کردی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۰۷:۳۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

برداشت‌‌های انحرافی از انتظار

بعضی‌ها، انتظار فرج را به این می‌دانند که در مسجد، حسینیه، و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از خدا بخواهند... دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم، که یک کاری بکنند، نبودند.

🔹یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می‌گفتند: این است که، ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه می‌گذرد، ما تکلیف‌های خودمان را عمل می‌کنیم. برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء الله درست می‌کنند، دیگر ما تکلیفی نداریم.

🔹یک دسته‌ای می‌گفتند: که باید عالم پر از معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می‌خواهند بکنند، گناه‌ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.

🔹یک دسته‌ای از این بالا‌تر بودند. می‌گفتند: باید دامن زد به گناه‌ها. دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف بیاورند.که این دسته اشخاص ساده لوح هم بودند.

🔹یک دسته دیگری بودند که می‌گفتند: هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آنها مغرور بودند (1)

❓❓حضرت صاحب که تشریف می‌آورند، برای چه می‌آیند؟ برای اینکه گسترش بدهند عدالت را برای اینکه حکومت را تقویت کنند. برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن، دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را، برای اینکه حضرت بیایند؟!

🔹قوانینی که پیغمبر اسلام در راه بیان و تبلیغ ونشر و اجرای آن، بیست و سه سال زحمت طاقت فرسا کشید، فقط برای مدت محدودی بود؟

🔹آیا خدا، اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت صغری، اسلام دیگر همه چیزش را‌‌ رها کرده است؟ اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آن‌ها بد‌تر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. (2)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۹ ، ۰۷:۳۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

احترام_به_راستگویی

حجاج بن یوسف روی منبر ، خطبه خود را طولانی کرد. مردی از وسط جمعیت با صدای بلند گفت: حجاج موقع نماز است، سخن خود را کوتاه کن! نه وقت به احترام تو متوقف می شود و نه خداوند عذرت را می پذیرد. حجاج از این صراحت ، آن هم در یک مجلس عمومی ناراحت شد،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۹ ، ۱۳:۲۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

نقل است که روزی حاج مقصود تجلایی - پدر علی - در میان داوطلبان آموزش نظامی بود و هر بار که چشمان علی به پدر که در خار و خاشاک سینه خیز می رفت ، تلاقی می کرد ، بدنش سست می شد و بغض گلویش را می فشرد . علی تجلایی به کارش عشق می ورزید . وقتی به منطقه جنگی می رفت ، شرایط را به دقت می سنجید و برحسب نیاز و نوع منطقه عملیاتی ، آموزش های لازم را ارائه می کرد و طرح های نو در امر آموزش تدوین می کرد . او می گفت : قصد دارم طی پانزده روز آموزش ، نیرویی تربیت کنم که نه تنها جسارت روبرو شدن با خطرهای بزرگ را داشته باشد ، بلکه بتواند در میدان رزم با لشکر مجهز و دوره دیده دشمن حرف اول را بزند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۹ ، ۱۳:۱۹
داود احمدپور

شهید علی تجلایی فرمانده نیرو های تبریزی در محاصره

بسم الله الرحمن الرحیم

مقاومت تا شهادت یا پیروزی

این خواسته مردان غیرتمندی بود که با زبان روزه در حلقه محاصره دشمن برای انجام تکلیف خود در حالی که نسبت به کمکهای ممکن از بیرون امیدی نداشتند و از طرفی حقد و کینه دشمن که اماده بودند با طلوع افتناب سوسنگرد را قتلگاه کنندشعارشان این بود  مقاومت تا شهادت یا پیروزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۹ ، ۱۲:۴۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

معرفت مهدوی💐

🍀‌ وجود حضرت بقیة الله بن و ریشه تمام خیرات و برکاتی است که در عالم امکان جاری و ساری است.

🍀اگر در بین مردم کسی وجودش مبارک است و نامش در خیرات پرآوازه است و اگر در علم و کمال فردی زبانزد است و محبوب القلوب بودنش چشم گیر، همه و همه به برکت وجود یوسف فاطمه(عج الله فرجه) است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۹ ، ۰۹:۴۳
داود احمدپور