دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۳۵۶ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۹ ، ۱۵:۲۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

اضطرار فرج🔴

🔺یکی از عاشقان امام زمان(عجل الله فرجه) که خیلی سال نیست از دنیا رفته است؛ این بزرگوار به امامزاده‌ آقا علی عباس رفته بود و توسلی به امام زمان کرده بود. اشکی و آهی و مناجاتی و با آن دل سوزان و دردمندی که او داشت اینقدر گریه کرد که از حال رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۹ ، ۱۵:۱۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

خاطره

دست تنگ بودند و درآمد درست و حسابی نداشتند.آن وقت ها هم که مثل حالا فرهنگ خرما خواری نبود تا از فروش محصول بتوانند زندگی راحتی داشته باشند.وسوسه های اشرار خامشان می کرد ودر قبال  می شدند کارچاق کن آن ها.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۹ ، ۱۳:۲۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 امام علی (ع): آدم حقیر، همت ندارد

 میزان الحکمه، ج۱۳، ص۵۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۹ ، ۱۳:۱۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

ثروتمندی سبدی پراز غذای فاسد به فقیری داد. فقیر لبخند زد و سبد را گرفت و از آنجا دور شـد . فقیر همه آنهـا را دور ریخـت و بجـای آنها گُل های زیبایی در سبد گذاشت و برگرداند

ثروتمند شگفت زده شــد و گفت چرا سبدی که پـر از چیزهای کثیف بود، پراز گُل زیبــا کرده ای و نزدم آورده ای؟ فقیرگفت هرکس آنچه در دل دارد می بخشد

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۹ ، ۱۲:۵۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

بندگی_و_اطاعت

درویشی بود که لباس و غذا نداشت. هر روز در شهر هرات غلامان حاکم شهر را می دید که جامه‌ های زیبا و گران قیمت بر تن دارند و کمربند های ابریشمی بر کمر می بندند. یه روز با جسارت رو به آسمان کرد و گفت خدایا بنده نوازی را از این حاکم بخشنده شهر ما یاد بگیر .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۹ ، ۱۲:۴۷
داود احمدپور

به نام خداوندگار خالق خلاق ⚘

تصور کنید درحالیکه فنجانی قهوه در دست دارید، فردی از راه میرسد و به شما برخورد کرده و باعث میگردد که قهوه از فنجان بیرون پاشیده شود.
✍️ چرا از فنجانتان، قهوه بیرون ریخت؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۹ ، ۱۵:۳۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی!

🔸خاطره‌ای از سردار شهید "مهدی باکری"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۹ ، ۱۵:۲۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

✍️در پادگان منطقه حلب در حال آموزش بودیم که دیدیم دو تا ماشین کنار ما نگه داشتند. حاج قاسم اولین نفر از اتومبیل پیاده شد‌. شروع کرد به احوال پرسی با نیروها.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۹ ، ۱۵:۲۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 با دیدن امام آرام شدیم‏

🔹‌‏اوایل جنگ بود که ناگهان صدای ضد هوایی به گوش ما رسید. و ما چون تا آن‌‎ ‌‌‏روز با صدای ضد هوایی آشنایی نداشتیم، احساس کردیم که هر صدا به منزله انفجار‌‎ ‌‏یک بمب است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۹ ، ۱۱:۳۱
داود احمدپور