بسم الله الرحمن الرحیم
چطور شد برای ازدواج راضی شدید؟
خانم پروین داعی پور، همسر شهید حسن باقری است.
خانم داعی پور ، ازخودتان بگوئید .
ــ خیلی ساده. فقط با یک استخاره که خوب آمد.
یک روزبه همراه همین دوستی که پشنهاد ازدواج را با من مطرح کرده بود، درخیابان امام خمینی اهوازمشغول خرید بودیم . درهمین لحظه ها شهرمورد اصابت گلوله خمپاره قرار گرفت . احساس کردم خیلی نزدیک است .انگاربغل گوش مان خورده است. با عجله به طرف محل اصابت خمپاره آمدیم. به گمانم خیابان کاوه بود . وقتی رسیدیم مجروحی را کف یک وانت دیدم که براثرانفجارهمین خمپاره روده هایش بیرون ریخته بود. یک جیپ هم در آتش می سوخت.موج انفجار و ترکش های بزرگ و کوچک، کرکره مغازه ها راازجا کنده بود. چرخ میوه فروش ها با همه میوه ها یش واژ گون شده وکف پیاده رو را رنگ کرده بود.
جسد مردی را دیدم که رویش پارچه مندرسی کشیده بودند و پاهایش بیرون بود . ازدمپایی هایش فهمیدم اهوازی است ودر همین شهر و زیر همین گلوله های کشنده زندگی می کند. با خودم فکر کردم لابد او هم پدرخانواده ای است و برای خرید مایحتاج روزانه این جا آمده است.او با زندگیش در اهواز جنگ را به هیچ گرفته است. پس می توان