دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۲۲۸ مطلب با موضوع «چمران» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم 

پزشک . ( با حیرت ) چه انرژی عجیبی داره این مرد !
  جان :  بیشتر از انرژی ، انگیزه و اعتقاده که اونو راه میبره .

امام موسی صدر : این درسته ، ولی یک مطلب دیگه ای هست که من نمی تونم بفهمم . شاید شما بتونید یک جواب علمی و پزشکی برای من پیدا کنید .

دکتر جان :( با کنجکاوی ) چه مطلبی ؟

امام موسی صدر :رمز ادامه حیات دکتر چمران چیه ؟ او روز و شب های متوالی رو بدون یک لحظه خـواب و استراحت و بدون یک لقمه غذا و یک قطره آب ، سپری می کنه و از بیشترین قدرت بدنی هم برخورداره . اون چهل و هشت ساعتی که شما رو به این روز انداخت ، وضعیت همیشـه چمرانه ، من یقین دارم که او هم توی این چهل و هشت ساعت و ساعتها قبل و بعدش نه چیزی خورده و نه و لحظه ای استراحت کرده . یک جسم چطور می تونـه ایـن وضعیت رو تحمل بکنه ؟

دکتر جان :( متحیر و مبهوت ) برای من قابل هضم نیست ، و فکر می کنم که برای علم پزشکی هـم قابل هضم نباشـه چون جسم ، یک مختصات دو دو تا چهارتایی داره که انکارناپذیره . روح ، معنویت و اعتقاد ممکنه جسم رو تا مدتی با خودش همراه کنه ، ولی به محض اینکـه تـوان مادی جسم تموم بشه ، دیگه همراهی نمی کنـه مثـل همین اتفاقی که برای من افتاد . جسم من چهل و هشت ساعت تونست روحم رو مساعدت کنه ، ولی بعدش از کار افتاد . من پاسخ این سؤال رو ندارم و فکر نمی کنم که علم هم پاسخی براش داشته باشه . اما در مورد دکتر چمران یک سؤال عجیب تر برای من مطرحه . شاید شما که عالم دینی هستید ، پاسخش رو داشته باشید . و اون اینکه این خصوصیات متضاد چطور در یک انسان جمع میشه و مهر عاطفه و در نهایت دلاوری و سلحشوری و رشادت در نهایت  و  .....خیلی از صفات دیگه که جمع شدن دو تاش تو یک ادم محال به نظر میرسه برای اینکه  مثل تضاد حضرت موسی و عیسی است .

امام موسی صدر :شما در صورتی می توانید به پاسخ این سؤال پرسید که الگو  محبوب و معشوق او نو بشناسین کسی که چمران سعی میکنه یک ماکت کوچکی از اون عظمت رو در خودش پدید بیاره 

 کسی که  حضرت موسی و حضرت عیسى علیهما السلام در مقابل او مثل ستارگانی هستند در مقابل خورشید

دکتر جان :کی هست اون  شخصیت عجیب و غریب؟ این صفات متضاد فقط در خدا میتونه جمع بشه

امام موسی صدر :چه توحید قشنگی دارید شما . عجیبه به برکت سوال شما من به پاسخ سوال خودم هم رسیدم . اون الگویی که من میگم همه عمر با همین شکل زندگی کرده . کمترین خوراک کمترین خواب کمترین استراحت و بیشترین قوای جسمی و بدنی 
دکتر جان :حالا قبل از اینکه ما قالب تهی کنیم میگید که اون الگو کیه یا نه ؟
امام صدر : او حضرت امام علی ع است جانشین پیامبر اسلام ص است 
دکتر جان 

 

ت کی تو جمع بست ر نوسی کی ساری عمال ناگهان کشف می کند کی برکت سوال شما من به پاسخ سؤال خودم هم رست اور اس سے ان کو ملی گرام شمة عمر با همین سکی زندگی کرده کمترین خوراک ، کمترین خوبه کمترین استراحت و بیشترین قوای جسمی و پشتیه لا قبل از ایت ما قالب تنی که می گید که اون الی که با یک و عشرت العام على است ـ سلام الله علیه جانشین السعر السارة ان و بزرگ مسیحی شوم تا به حال در مورد ایشون کتاب نوشتمان خیلی کنجکاو شدم در مورد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۱:۱۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

اداره ساواک پدر چمران خسته و کتک خورده بر روی صندلی نشسته است و مامور ساواک پیش رویش قدم می زند ، کاغذ و قلمی جلوی پدر چمران قرار دارد . مأمور ساواک : بالاخره می نویسی یا نه ؟ چند بار بگم ؟ مصطفی که بچه نیست که من بنویسم پدر چمران : « بیا » ، اون هم بلند شه بیاد . برای خودش زن داره ، بچه داره ، زندگی داره ، به حرف من که همه چی روول نمی کنه پاشه بیاد ایران . مأمور ساواک : ( تهدیدآمیز ) پس چاره ای نداریم جز اینکه تو رو به جای او اینجا نگه داریم تا مجبور بشه برگرده . 9 9 . پدر چمران : اگر اینطوری مشکل شما حل می شـه بکنید ؛ ولـی حـل نمی شه ، مگه با قطع کردن بورسش از دو سال پیش به این ور ، تونستید اونو برگردونید ؟ دست من و شما نیست که . مأمور ساواک : ( به او برمی خورد ) دست شما ممکنه نباشه ، ولی دست ما هست

پدر چمران : پس منو برای چی خواستین ؟ برای اینکه محترمانه برگرده ؛ وگرنه راه های دیگه ای برای برگردوندنش داریم .
 هر طور صلاح میدونید عمل کنید . من پیرمرد به این کارا وارد نیستم .
 پدر چمران طی تماسی با آمریکا به مصطفی خبر میدهد و میگه  .آره ... بگو که بیشتر مواظـب خـودش باشه برنامه ای هم برای ایران آمـدن نـگـذاره ... مـن از خونه صلاح نیست زنگ بزنم ... آره ... خداحافظ .
 اداره ساواک
 مأمور ساواک که پدر چمران را بازجویی می کرده ، مقابـل میـز رئیس ایستاده . بر روی میز رئیس ، پرونده ای نسبتا مفصل قرار دارد . این پرونده این آقاست . ( یکی یکی ورق میزند ) عضویت در انجمن اسلامی ، پخش اعلامیه در دانشگاه ، حضور در درگیری ۱۶ آذر ، جراحت در درگیری ۱۶ آذر ، رفاقـت نزدیک با بزرگ نیا ، قندچی و شریعت رضوی ، حضـور فعال در مسجد دانشگاه ، پخش روزنامه راه مصدق در دانشگاه ، پای ثابت مسجد هدایت و درس طالقانی ... بـاز هم بگم ؟! اون وقت این آدم ، از دانشگاه بورس گرفته رفته آمریکا ! کدوم احمقی به این آقای مهندس بـورس داده ؟ کدوم الاغی اجازه خروج داده ؟

مأمور ساواک : قربان من اون موقع مسئول نبودم .
رئیس . هر احمق دیگه ای که بوده ، حالا رفتی باباشو آوردی که چی ؟ که بنویسه بچه اش بیاد ؟! اون هم با نامه باباش بلند میشه می یاد ؟! یعنی اینقدر تو گاوی ؟ اون آدمی که تو امریکا تظاهرات راه می اندازه علیه اعلیحضرت اونوقت با نامه باباش بلند میشه میاد ایران ؟! هر کی بشنوه بهت نمی خنده ؟! مأمور ساواک : قربان ! اینکه همه کارمون نبوده .
 بقیه کاراتون هم مثل همین !

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۴:۵۲
داود احمدپور

 

بسم الله الرحمن الرحیم 

✳️ حتی یک لحظه خدا را فراموش نکردم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۰۱ ، ۲۱:۲۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
شهید چمران ره:

آنان که به من بدی کردند، مرا هوشیار کردند.

آنان که از من انتقاد کردند، به من راه و رسم زندگی آموختند.

آنان که به من بی اعتنایی کردند، به من صبر و تحمل آموختند.

آنان که به من خوبی کردند، به من مهر و وفا و دوستی آموختند.

پس خدایا! به همه اینان که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند خیر و نیکی دنیا و آخرت عطا فرما.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۱ ، ۰۷:۰۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

بخشی از وصیت نامه شهید مصطفی چمران
به امام موسی صدر :

عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته‌ام. عشق است که روح مرا به تموج وا می‌دارد، قلب مرا به جوش می آورد،استعدادهای نهفته مرا ظاهر می‌کند، مرا از خودخواهی وخودبینی می‌رهاند، دنیای دیگری حس می کنم، در عالم وجود محو می شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده‌ای زیبابین پیدا میکنم...

لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا میربایند و از این عالم به دنیای دیگری می‌برند …

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۰۱ ، ۲۱:۳۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا

از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت
اما شکایتم را پس میگیرم ...
من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد ..
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،
معنایش این نیست که تنهایم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۱۵:۴۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

.. ای پاهای من، می دانم شما چابکید، می دانم که در همه مسابقه ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید، می دانم فداکارید، می دانم که به فرمان من به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت درمی آئید، اما من آرزوئی بزرگتر دارم، من می خواهم که شما به بلندی طبع بلندم، به حرکت در آئید، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید، بسرعت تصمیمات و طرحهایم سریع باشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۱۴:۰۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

ماجرای جراحی شهید چمران بدون بیهوشی

🔸استاد منوچهر دوایی سهم بزرگی در تربیت بیش از ۳ نسل از پزشکان را داشت و حالا در پس غبار گذر ایام و بعد از ۸۶ سال خدمت دیگر در بین ما نیست. او ۹ سال در آمریکا اقامت داشت و پس از اتمام تحصیل در دانشگاه «جان هاپکینز»، با وجود اینکه می‌توانست در آمریکا بماند، به ایران بازگشت.

🔹دوایی در گوشه‌ای از خاطراتش درباره شهید چمران می‌گوید: نمونه بارز از خود گذشتن و جوانمردی، دکتر چمران بود. بعد از مجروح شدن شهید چمران، افتخار انجام جراحی پای او را داشتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۱ ، ۲۲:۳۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۱ ، ۲۱:۲۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۰۱ ، ۱۲:۴۲
داود احمدپور