پاره تن پیامبر ص

بسم الله الرحمن الرحیم

🌹 مقام حضرت فاطمه(س) 🌹

🌿 رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمودند:

"دختر من فاطمه بزرگ زنان عالمیان از اوّلین و آخرین ایشان است و هنگامى که او در محراب عبادت مى‌ایستد هفتادهزار فرشتۀ مقرّب به او سلام مى‌کنند و او را همان گونه که حضرت مریم را ندا مى‌کردند مورد خطاب قرار داده و مى‌گویند:"خداوند تو را برگزیده،و از همۀ پلیدیها پاک نموده و بر زنان عالمیان برترى داده است." سپس رسول خدا (صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم) خطاب به على (علیه السّلام) فرمودند :
"اى على! فاطمه پارۀ تن من و نور چشم و میوۀ دل من است آنچه او را آزار دهد مرا مى‌آزارد و آنچه او را شادمان گرداند موجب شادمانى من مى‌شود. "🌿

📕 بحارالانوار،ج۴۳، ص۲۴

وقتی عدو سبب خیر شود 2

بسم الله الرحمن الرحیم

ماجرای «بدری خامنه‌ای» خواهر آیت‌الله خامنه‌ای چیست؟

▪️دشمنی که ناخواسته حقانیت رهبر انقلاب را آشکارتر می‌کند

🔹در خبرها خواندم که خانم بدرالسادات خامنه‌ای خواهر تنی رهبر انقلاب از ایشان اعلام برائت کرده است و به صف اغتشاش‌گران پیوسته است.

🔹آخرین بار که نامش بر سر زبان‌ها بود از مهدی کروبی عیادت کرده بود و تصویر وی منتشر شده بود؛ همین یک ماه قبل هم بود که خبر فوت شوهرش شیخ علی تهرانی را شنیدم.

خاطره ای از سردار

بسم الله الرحمن الرحیم

خاطرات مردم سبزوار از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی

✍️سالگرد شهادت همسرم بود و داشتیم با بچه‌هایم می‌رفتیم سبزوار. وسط راه زنگ زدند به گوشی‌ام. از طرف حاج‌قاسم بود. گفتند: «تشریف دارید منزل؟ سردار می‌خواهند دیداری با شما داشته باشند.» گفتم: «تو راه سفر هستیم و سریع برمی‌گردیم.» مانع شدند و گفتند: «مسئله ای نیست. بعد سفرتان انشاءالله دوباره هماهنگ می‌کنیم.» سفرمان تمام شد و برگشتیم تهران.

امام خمینی 415

بسم الله الرحمن الرحیم

امام خمینی :
ما بیزار هستیم از آزادی منهای قرآن...
ما بیزار هستیم از آزادی منهای اسلام...
ما بیزار هستیم از اسلام منهای روحانیت...

اینها دنبال آزادی منهای قرآن و اسلام هستند!
مسلمین، از اینها دوری کنید!
شما اسلام می خواهید ولی اینها اسلام را نمی خواهند!

 

شانزده اذر

بسم الله الرحمن الرحیم

۱۶ آذر ۱۳۳۲

بدنبال تلاش هایی که توسط ایت الله کاشانی و مصدق جهت کاهش اختیارات شاه و ملی شدن نفت در ایران آغاز شده بود ،

 سرانجام با محوریت  آمریکا و انگلیس خبیث ،  سرلشگر فضل اله زاهدی ، در مرداد ۱۳۳۲  با کمک  اراذل و اوباش تهران به لیدری شعبان جعفری معروف به "شعبون بی مخ" و فاحشه های شهرنو به لیدری سکینه قاسمی معروف به "پری بلنده"  ، توانستند با ایجاد رعب و وحشت در خیابان ها و محلات،  طرفداران دولت مصدق را وحشت زده و متواری نموده و  در قالب یک   کودتا مصدق و اعضای دولتش را  بازداشت و شاه را که به خارج گریخته بود به کشور بر گردانند.

کلامی از امیر سخن

بسم الله الرحمن الرحیم

المؤمنُ خلَطَ علمَهُ بالحِلْمِ ، یجلِسُ لِیَعْلمَ ، و یَنْصِتُ لِیَسْلمَ ، و یَنْطِقُ لِیَفْهمَ ، لا یُحَدِّثُ أمانَتهُ الأصدقاءَ .

🌸امام زین العابدین علیه السلام

مؤمن دانش و بردبارى را با هم در آمیخته است؛ مى نشیند تا دانش بیاموزد، سکوت مى کند تا سالم مانَد، [به سؤال ]لب مى گشاید تا بفهمد و امانت (راز) خود را براى دوستانش بازگو نمى کند.

بحار الأنوار : 67 / 291 / 14 .

سید مرتضی 92

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید آوینی:

 دوکوهه ، تو یک پادگان نیستی، توقطعه ای از خاک کربلایی، چرا که یاران عاشورایی سیدالشهدا را به قافله او رسانده‌ای . دوکوهه در باطن تو هنوز راز این روزهای سپری شده باقی است، می‌دانم؛ اما دیگر خاک توقدمگاه این کربلاییان آخرالزمان نیست. بعضی ها مارا سرزنش میکنند که چرا دم ازکربلا می زنید! آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از اینکه یک شهر باشد یک افق است ، یک منظرِ معنوی ست که آن را به تعداد شهدا یمان فتح کرده ایم.

اگر و اگر

بسم الله الرحمن الرحیم
اگر فرزند شما با تشویق زندگی کند،
می‌آموزد که قدردانی کند

اگر با بردباری زندگی کند،
می‌آموزد که صبور باشد

اگر با دوستی و مهربانی زندگی کند ،
می‌آموزد که زندگی را زیبا ببیند

حکایت پیرمرد و حیواناتش

بسم الله الرحمن الرحیم

 پیرمردی بود  که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید
دوستی از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟؟

🌼🍂پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که
باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،

دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا
هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام
🌼🍂 شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت

زنبور و خر

بسم الله الرحمن الرحیم

در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند. روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود. از قضا گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود، می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش بیرون می پرد.

خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند، عرعر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند. زنبور به کندویشان پناه می برد. به صدای عربده خر، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد.