دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۳۳۹ مطلب در مرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا

از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت
اما شکایتم را پس میگیرم ...
من نفهمیدم! فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد ..
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،
معنایش این نیست که تنهایم ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۱۵:۴۵
داود احمدپور

 

بسم الله الرحمن الرحیم
برای رضای خدا امده ایم
ابر قدرت خداست

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۱۵:۴۰
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
همدانی را بهتر بشناسیم
قبل از انقلاب در مسیر انقلاب همراه شهید ایه مدنی د همدان فعالیت میکرد
کودتایی که قرار بود در روز 21 بهمن سال 57 انجام بگیرد و نظامیان از سمت کرمانشاه به تهران برسند مردان انقلابی همدان راه را بستند حسین همدانی نیز همراه و هدایت کننده مردم در بستن راه بودند
در ماجرای جنگ کردستان حسین به همراه بچه های سپاه همدان از سمت همدان سنندج با دمکرات میجنگید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۱۴:۴۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

.. ای پاهای من، می دانم شما چابکید، می دانم که در همه مسابقه ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید، می دانم فداکارید، می دانم که به فرمان من به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت درمی آئید، اما من آرزوئی بزرگتر دارم، من می خواهم که شما به بلندی طبع بلندم، به حرکت در آئید، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید، بسرعت تصمیمات و طرحهایم سریع باشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۱۴:۰۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

روزی کشاورزی متوجه شد ساعت طلای میراث خانوادگی اش را در انبار علوفه گم کرده بعد از آنکه در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودک که بیرون انبار مشغول بازی بودند کمک خواست و وعده داد هرکس آنرا پیدا کند جایزه میگیرد.

به محض اینکه اسم جایزه برده شد کودکان به درون انبار هجوم بردند و تمام کپه های علوفه را گشتند اما بازهم ساعت پیدا نشد. همینکه کودکان ناامید از انبار خارج شدند پسرکی نزد کشاورز آمد و از او خواست فرصتی دیگر به او بدهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۱۰:۵۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد .
عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۱۰:۴۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
میر حسین تو بیانه ای که تیر خلاصش را شلیک کرده ادعا کرده رهبری نباید در ایران مورثی بشه
برای من این سوال پیش امد این دروغ را برای کی گفته ؟
بزرگی میگفت وقتی وقتی کسی میخواهد دروغ بگوید تصمیم دارد مخاطب خودش را فریب بدهد یعنی او را خر کند ولی قبل از ان دروغش را با خودش تکرار میکند اگر خودش خر شد برای دیگران میگوید
وقتی دروغ میگوید گروهی باور میکنند و گروهی باور نمیکنند انها که باور کردند یعنی خر شدند انها که باور نکردند یعنی خر خودت هستی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۱۰:۲۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

⬅️مرحوم مشهدی حسن یزدی که از صالحین و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنافداه بوده است می گوید: تقریبا در سال ۱۳۵۰ شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج ( کوهی در قسمت قبله مشهد) رفتم و آنجا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان علیه السلام شدم و حال خیلی خوبی داشتم و با آن حضرت مناجات می کردم‌ و می گفتم :

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۰۹:۳۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟ پس خداوند نور حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود: «با مهدی انتقام او را میگیرم»

📚 اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۰۱ ، ۲۳:۲۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

گفت بیانیه میر حسین تو طول تاریخ انقلاب بی سابقه بوده
گفتم چطور
گفت این یک نو خود کشی بود که انجام داد
گفتم میگن خودش ننوشته منتصب به ایشان شده
گفت پس چرا تکذیب نمیکنه
گفتم اگه تکذیب کنه تمام حامیانش را از دست میده
گفت الان که ابروی نداشته اش را از دست داده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۰۱ ، ۲۲:۳۷
داود احمدپور