بسم الله الرحمن الرحیم
تو خاطرات شهید همت داریم که
مسئول بهداری را خواست از او پرسید دیروز چه اتفاقی تو بهداری افتاده بود
مسئول بهداری برای حاجی تعریف میکند
خانمی پسر بچه ای را اورد تب شدید داشت هوا تاریک بود حال بچه خیلی بد بود باید منتقلش میکردیم باختران اما جاده نا امن بود به مادرش گفتم ما تنها چاره ای که داریم تلاش میکنیم تا تب به تشنج نکشد تا صبح شود اعزامش کنیم باختران