بسم الله الرحمن الرحیم
غش در معامله
✍️در تاریخ نوشته اند: در کربلاى معلى عطارى بود شدیدا مریض می شود، جمیع اجناس دکان و اثاث البیت منزل خود را به جهت معالجه فروخت، خرج کرد، اثر نکرد، روز به روز بدتر شد و اثر خوبى مشاهده نمیکرد، جمیع اطباء اظهار یأس نمودند،
راوى گفت: یک روز من رفتم به عیادتش دیدم بسیار بد حال است و به پسرش میگوید: فلان ظرف را بردار، ببر بازار بفروش و پولش را بیاور که به مصرف خود صرف نمایم، شاید راحت بشوم به مردن یا خوب شدن، گفتم: معنى این حرف را نفهمیدم و ندانستم چه چیز است،