دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۴۰۲ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


📚گربه فریبکار

 

در میان دشتی سرسبز و زیبا، کبکی زندگی می کرد. کبک لانه ی خودش را زیر یک بوته در زمین کنده بود . یک روز کبک برای پیدا کردن غذا توی دشت می گشت که یک دفعه یک شکارچی او را به دام انداخت. از آنجایی که کبک بسیار زیبا بود شکارچی او را به شهر برد و به یک مرد ثروتمند فروخت.
مرد ثروتمند کبک را در قفس زیبایی گذاشت و خانواده و دوستان او از تماشای کبک لذت می بردند

از آن طرف لانه کبک در دشت خالی مانده بود. روزی خرگوشی از کنار آن لانه می گذشت، وقتی آن را خالی دید تصمیم گرفت در آنجا زندگی کند. همسایگان که دیدند کبک مدتی طولانی است به خانه برنگشته به خرگوش اجازه دادند که در آنجا بماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۱۶:۵۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

عن رسول الله صلی الله علیه‌ و آله:

یَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ یَنْفَعُ فِی مِائَةِ مَوْطِنٍ أَیْسَرُ تِلْکَ الْمَوَاطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِیزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْمُحَاسَبَةُ فَمَنْ رَضِیَتْ عَنْهُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ رَضِیتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِیتُ عَنْهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَیْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَیْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَیْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ.
  ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۱۵:۵۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 رهبر انقلاب: یک مسئله که من اصرار دارم روی آن تکیه کنم مسئله‌ی فضای_مجازی است.

آن چیزی که من روی آن تکیه می‌کنم این هست که فضای_مجازی دارد از بیرون از اختیارات ما مدیریت می‌شود.
خب وقتی که ما می‌دانیم کسانی دارند فضای_مجازی را که ما هم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۱۵:۵۶
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

ماجرای بسیجیان اهل‌سنت لشکر ثارالله

✍️حجت الاسلام سعادت مسئول سابق نهاد نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس سپاه : غیظ حاج قاسم را آنجایی دیدم که برادری طلبه اقداماتی کرده بود برای جا انداختن مکتب شیعه در میان اهل سنّت؛ ایشان برخورد کردند و گفتند: «ایشان دیگر حق ندارند در اینجا باشند و از اینجا برشان گردانید ایران، ما چنین آدم‌هایی را که کم ظرفیت هستند نمی‌خواهیم»! یعنی واقعاً به صورت جدّی اجازه نمی‌دادند که این کار انجام شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۱۵:۵۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

در تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی روزهایی وجود دارد که ماهیتی فراتر از یک روز چند ساعته داشته و در طول روزها و سال‌ها، همچون خورشیدی تابان به نورافشانی و گشایش در امور کشور پرداخته و باعث برهم خوردن آرامش خفاش‌ها و مستکبران درنده‌خو می‌شود. نهم دی‌ماه 88 یکی از همان روزهای نورانی و پرتلألو و به فرمایش حضرت امام راحل یوم‌الله است که بسیاری از مدعیان دروغین حقوق ملت را رسوا کرده‌است. حماسه نهم دی تنها یک حضور عاشورایی و فراگیر مردم ولایتمدار ایران اسلامی در صحنه دفاع از انقلاب اسلامی، ارزش‌های دینی، ولایت‌فقیه و... در برابر کودتاچیان امریکایی و فتنه‌گران سبز اموی نبود، بلکه کالبدشکافی دقیق و بررسی مدارک و مستندات و رخدادهای تلخ مربوط به وقایع هشت ماهه «از شب شمارش آرای انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دهم در سال 88 تا 6 دی‌ماه همان سال» نشان می‌دهد که واقعه موصوف بی‌تردید یک اختلاف ساده و بدون برنامه‌ریزی قبلی، بین دو نامزد انتخاباتی نبوده است، بلکه:

1 - یک کودتای مخملین امریکایی و یک مدل براندازی از طریق انتخابات ریاست‌جمهوری بود.

2 - این کودتای امریکایی دارای برنامه دقیق و مدون بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۱۰:۲۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 داستان کوتاه

مردی قوی هیکل در چوب بری استخدام شدوتصمیم گرفت خوب کار کند
روز اول 18 درخت برید. رییسش به او تبریک گفت و اورا به ادامه کار تشویق کرد.روز بعد با انگیزه بیشتری کار کرد ، ولی 15 درخت برید.!!!!
روز سوم بیشتر کار کرد،اما فقط 10 درخت برید. به نظرش امد که ضعیف شده
پیش رییسش رفت .عذر خواست و گفت:
نمی دانم چرا هرچه بیشتر تلاش می کنم،درخت کمتری می برم!
رییس پرسید: آخرین بار کی تبرت را تیز کردی؟
او گفت: برای این کار وقت نداشتم.  مشغول بریدن درختان بودم !

برای اینکه در دنیای رقابتی امروز همیشه حرفی برای گفتن داشته باشید ، باید برای به روز کردن خودتان وقت بگذارید ..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۰۹:۲۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم


دڪتر الهی قمشه ای چقدر زیبا میگوید:

ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﯿﻦ؟
ﺍﻭﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻮﺯﻥ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﻟﺜﻪ ﺗﻮﻥ، ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻥ ﻣﺘﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺩﺳﺘﺶ ...

ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﻓﺸﺎﺭﻣﯿﺪﯾﻢ ﻭﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮﻥ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻪ ...

ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺰﻧﯿﻦ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ؟!
ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻫﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟!

ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺯﻥ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻭ ﻣﺘﻪ ﻭ ﺍﻧﺒﺮ ﻭ ...

ﺧﻮﺏ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻬﺶ !
ﭼﺮﺍ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ:
ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟!

ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ " ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮏ" ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ...؟
ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻣﯿﺸﻪ، ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻢ ﯾﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ...

"ﺧﻮﺏ ﺧﺪﺍ ﻫﻢﺣﮑﯿﻤﻪ ...

"ﺍﺻﻼ ﻗﺒﻼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ؛ ﺣﮑﯿﻢ ...
ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ.

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺠﯽ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮﮐﻨﯿﻢ، ﺑﮕﯿﻢ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟
ﺭﻧﺞ ﺑﻌﺪﯼ؟

ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﻣﺪﺭﮎ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟
ﺣﺘﯽ ﻗﺪ ﯾﻪ " ﺩﻧﺪﻭﻥ ﭘﺰﺷﮏ "؟؟

"ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺮﻩ ﺍﻭﻥ ﺧﯿــﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ..."

درپناه خداوندباشید

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۰۹:۱۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

‌انقلاب عمرانی مهدوی☘️

✨۱. جامعه اش ناکجا آباد نیست، بلکه همه جا آباد است.

✨۲ یک انقلاب سبز و محیط زیستی بوجود خواهد آمد، چرا که در هیچ جای جهان کسی پا نمی گذارد مگر آنکه سر سبز است.

✨۳. همه جا سبز است و زمین غیر سبز و نهر خشکیده ای وجود ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۰۸:۵۳
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 چه کسی میتواند دولت جوان انقلابی را بوجود بیاورد

✍️سعید درخشان

یکی از مطالبات جدی جریانات اجتماعی پویا و فعال خصوصا جریانات انقلابی تغییر ریل مدیریت کشور از عناصر تکراری و پیر و خسته  بسمت جوانگرایی و نوگرایی مدیریتی است.

این مطالبه از سوی برخی جوانان بارها در حضور رهبر انقلاب مطرح شد و رهبر انقلاب تشکیل دولت توسط یک مدیر جوان را بعنوان پیش زمینه اصلی تغییر ریل مدیریتی کشور مطرح کردند

⏪تغییر ریل مدیریتی کشور ،مردانی جسور انقلابی و خارج از چارچوب های فعلی مدیریتی و سیاسی کشور را میطلبد که تاکنون چندین گزینه در رسانه ها مطرح شده است .


🔻🔺گزینه اول که این روزها بیش از دیگران بر سر زبان ها افتاده است #دکتر_سعید_محمد میباشد
ایشان فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء از مهر ۱۳۹۷ است که جایگزین عبادالله عبداللهی شده‌است. او در سال ۲۰۱۴ موفق به کسب تندیس برنز جایزه بین‌المللی پروژه برتر در سطح مگاپروژه‌ها از انجمن بین‌المللی مدیریت پروژه (IPMA) شد. #دکتر_محمد در حوزه اجرای پروژه های کلان صنعتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۹ ، ۲۲:۱۵
داود احمدپور

 بسم الله الرحمن الرحیم
کارگر افغانی و اهل حساب و کتاب خمسی
{از خواندن این داستان از خودم خجالت کشیدم }

"حجت الاسلام حدائق"

✍️یک شب در دفتر مسجدالنبی بودم.

یک آقای افغانی وارد مسجد شد. یک پای این بنده‌ی خدا لنگ می‌زد و روی زمین می‌کشید. آمد و روی صندلی نشست. روی صندلی هم که نشست، یکطرفه نشسته بود یعنی نمی‌توانست درست بنشیند. در ذهن من آمد که این آقا، یک کمکی می‌خواهد. دفتر هم شلوغ بود. اشاره به او کردم که شما اول بیایید تا به کار شما رسیدگی کنم، چون ظاهراً، نشستن برای شما سخت است. گفت: اگر اجازه بدهید، من آخرین نفر می‌آیم و می‌خواهم کسی در دفتر نباشد. گفتم: هر جور مایل هستید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۹ ، ۱۸:۴۳
داود احمدپور