دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

طنز 1103

چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۲۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم 
یک روز از همکارم پرسیدم:
چکار کردی که مشکلی با همسرت نداری؟ گفت :
هرکاری راهی داره.
گفتم مثلا. گفت:
مثلا وقتی میخوام برم بیرون و خانومم میگه فلان چیزو بخر، نمیگم پول ندارم چون میدونم این جمله چالش برانگیزه!
فقط دست روی چشمم میذارم و میگم به روی چشمممم.
🔹وقتی هم که برمیگردم و خانوم سراغ خریداشو میگیره، محکم روی زانوم میزنم و میگم دیدی یادم رفت. 
استفاده از این دو عضو، یعنی "چشم " و "زانو" راز موفقیت منه".
به خونه که برگشتم تصمیم گرفتم رفتار همکارم را الگو قرار بدم و از چشم و زانو برای شیرین شدن زندگی استفاده کنم!

🔸این الگو چند وقتی خوب جواب داد تا یک روز که برای مرمت سیم سرپیچ لامپ، بالای چارپایه رفته بودم!
از همسرم خواستم فیوز را بکشه!
همسرم هم دست روی چشمش گذاشت و گفت:
"به روی چشمممم ". 
رفت و من هم دست به کار مرمت سیم شدم با خیال اینکه همسرم برقو قطع کرده!
🔹که یهو  در اثر برق گرفتگی از اتاق با مغز به بیرون پرتاب شدم!!!
وقتی با حال زار به خانمم گفتم چرا فیوز رو نکشیدی؟
محکم روی زانوش زد و گفت:
"وااااای دیدی یادم رفت.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۳/۳۰
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی