دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

حکایتی از ....1093

يكشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۱۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

روزی رسول خدا سراغ مردی از اصحاب را گرفت و پرسید:
فلانی در چه حال است؟
گفتند: 
مدتی است رنجور و بیچاره شده، و چونان مرغ بال و پر شکسته زار و پریش گشته (و زندگانی به سختی می‌گذراند).
🔹حضرت (به حال او ترحم کرد و) برخاست و به قصد عیادت او روانه منزل وی شد.
مرد بیمار و گرفتار واقعاً رنجور و مبتلا گشته بود و پیامبر خدا به فراست دریافت که بیماری و ابتلای او مستند به یک امر عادی نیست این بود که از وی پرسید:
آیا در حق خود نفرین کرده ای؟

بیمار فکری کرد و گفت:
بله، همین طور است، من در مقام دعا گفته بودم:
🔹پروردگارا اگر بناست، در جهان آخرت، مرا به خاطر ارتکاب گناهانم کیفر دهی،از تو می‌خواهم که در کیفر من تعجیل فرمایی و آن را در همین جهان قرار دهی....
رسول خدا فرمود:
ای مرد! چرا در حق خود چنین دعایی کردی؟!
🔹مگر چه می‌شد، از پروردگار هم سعادت دنیا و هم سعادت و نیکبختی سرای دیگر را خواستار می‌شدی و در نیایش خود این آیه را می‌خواندی:

📖(رَبَّنَا آتِنَا فِی‏الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی‏الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ) (بقره: 201)

خدایا دنیا و آخرت ما را آباد ساز و ما را از خسران و عذاب آتش مصون دار.

🔹مرد مبتلا دعا را خواند و صحیح و سالم گشت و با سلامتی بازیافته همراه ما از منزل خارج شد.

📚احتجاج، ص 223؛ بحار، ج 17، ص 293

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۳/۲۰
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی