سید مرتضی 121
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهید_آوینی : بسیجی ها، با اینکه اکثراً چهرههای خود را سیاه کرده بودند، اما نور محمدی، همان نوری که اولین و مقربترین مخلوق خداست، از صورتهای شاداب و پرنشاطشان ساطع بود، و به راستی شیرینتر از این لحظات را کجا می توان سراغ کرد؟
چه روزگار شگفتی..! تاریخ آیندهی کرهی ارض بارور حوادثی بس شگفت است، حوادثی که مجد و عظمت جهانگیر اسلام را در پی خواهد داشت. و اینهمه را تنها کسی در می یابد کهمنتظر است و بوی یار را از فاصلهای نه چندان دور می شنود و هر لحظه انتظار می کشد تا صدای « انا المهدی » از جانب قبله بلند شود و او را به سوی خویش فرا خواند. راهیان کربلا را بنگر که چگونه به مقتضای انتظار عمل کردهاند و به جبههها شتافتهاند. آری، این مقتضای انتظار است.
قرنهاست که فریاد «هل من ناصر» سیدالشهدا(ع) پهنهی زمان را پیموده است و چون نفخات حیاتبخش روح القدس بر هر زمین مردهای که گذشته است آن را به حیات عشق بارور ساخته و اینچنین، همهی تاریخ تو گویی روزی بیش نیست و آن روز عاشوراست. راهیان کربلا را بنگر و به یادآر ورق پارههای تقویم تاریخ را که می گوید هزار و سیصد و چهل و پنج سال است که از عاشورا می گذرد. و تو از خود می پرسی : پس اینهمه شور و اشتیاق و اینهمه شتاب در این راهیان شیدایی کربلا از چیست..!؟