دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

شب قدر و نوشتن سر نوشت

دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۳، ۰۳:۱۳ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم 

بهترین سرنوشت
یا امام زمان جانم بفدایت 
این شب‌ها شب نوشتن دفتر تقدیر ماست
بناست در دفتر تقدیر من
چه چیزی نوشته شود؟
تا سال آینده هستم یا رفته‌ام؟
در مسیر توام یا دورافتاده از توام؟
در شمار سربازان تو در آمده‌ام یا همچنان سربارت مانده‌ام؟
یا این که زبانم لال... 
نه، نمی‌خواهم باور کنم در مقابلت ایستاده باشم!
دفتر تقدیر من باید به امضای تو برسد.
می‌شود امضا که خواستی بکنی

دفترم را نشانم بدهی؟!
قدر این شب‌ها را کاش می‌دانستم
و بیشتر التماس می‌کردم
که اگر بناست چیزی در دفتر تقدیرم بنویسند
شبیه تو شدن اوّلین سطر دفترم را مزیّن کند.
بنویسند که قرار است فاصله او با امامش کمتر میشود
اگر دفتر تقدیرم با این جمله آغاز شود
و تو هم آن امضا کنی و نشانم بدهی
دیگر میلی برای خواندن باقی سطرها ندارم.
مدّت‌هاست که دیگر آرزویی جز شبیه تو شدن در دلم نیست.
شبیه تو باشم و در رکاب تو باشم 
دیگر چه فرقی می‌کند
فقر را در دفتر تقدیرم نوشته باشند یا غنا را
شبیه تو از دنیا حتّی اگر کاهی هم نداشته باشد
خودش را ثروتمندتر از کسی می‌بیند
که کوهی از طلای سرخ دارد.
کسی که شبیه توست تحت امر توست
دیگر نیازی ندارد به بیماری یا سلامت خویش فکر کند
شبیه تو که باشم عاقلترین میشوم 
در میان انبوهی از بیماری‌ها
از سالم‌ترین آدم‌ها بیشتر احساس سلامتی می‌کنم
پس چه فرقی می‌کند در دفتر تقدیرم بیماری نوشته باشند یا صحت؟
شبیه تو باشم تنها نیستم 
در میان مردم برایم هر اندازه جا باز شود
باز هم فرقی نمی‌کند.
مگر می‌شود شبیه تو بود
و به جایگاه خویش در میان مردم اندیشید؟ برای تو شدم اصلا دیگر من وجود ندارد 
مطرودترین آدم وقتی احساس می‌کند که شبیه توست
در خویش دنیایی از عزّت می‌بیند.
اصلاً عزّت چه معنایی دارد جز شبیه تو شدن؟
هر چه قدر فکر می‌کنم 
چیزی را پیدا نمی‌کنم 
که به اندازۀ شبیه تو شدن
چشم مرا در این دفتر تقدیر پر کند.
اگر بناست شبیه تو باشم
هر چه غیر از آن در دفتر تقدیرم نوشته می‌شود را با جان و دل می‌خرم
و اگر بنا نیست شبیه تو بودن در دفتر تقدیرم ثبت ‌شود
هیچ خوبی به چشمم نمی‌آید
و هیچ بدی هم تنم را نمی‌لرزاند
شبیه تو نبودن یعنی اوج ارامش 
قلم سرنوشت را بردار و در اوّلین سطر دفتر تقدیرم بنویس: 
این بنده تا سال آینده شبیه حجّت خدا خواهد شد.
بنویس چنان باشم که برای مردم یاد اور امام خود هستم 
هر که مرا دید یاد تو بیافتد بگوید این غلام امام ماست 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۱/۱۳
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی