دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سید مرتضی 116

يكشنبه, ۲۷ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۵۸ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

#شهید_آوینی : ‌حالا انسان می‌فهمد که اساس تمام امور ، باور است و این شک است که انسان را با درد و رنج هزار تکه می‌کند.

وای از پیچیدگی نفس انسان..! شیطان را از در می‌رانی ، از پنجره باز می‌آید و چه وسوسه‌ها که در انسان نمی‌کند! می‌گوید: برو با تقوای بیش‌تر خود را بساز ، ایمانت را قوی کن و باز گرد. با سلاح تزکیه و تقوا می‌آید که تو را از جنگیدن باز دارد. اما مگر همین تزکیه و تقوا نیست که تو را به جنگیدن امر می‌کند؟ پس لبیک بگو و حرکت کن. بجنگ. اگر بروی ، دیگر امکان اینکه از بار نخست قوی‌تر بازگردی وجود ندارد.

خدایا ، وقتی انسان این بچه‌های بسیجی را می‌بیند که با چه اطمینانی از بهشت و دوزخ سخن می‌گویند ، از خودش شرمنده می‌شود. آن‌وقت ما چطور خود را روشنفکر بدانیم و این واژه را با خود حمل کنیم؟ به قول اماممان ، امروز این مردمند که چراغ راه روشنفکرانند. ما تازه ادعا داریم که می‌خواهیم مسائل مردم را حل کنیم. مسائل خودت را حل کن ، مسائل مردم پیشکشت! پس چرا ما به خود مغروریم؟ آخر چه داریم؟ ذره‌ای از صفا و خلوص این مردم ، ای برادر ، برای من و تو کتابی است که تا آخر عمر هم نخواهیم توانست که بخوانیم. خدایا چه کنم؟ چرا من نمی‌توانم مانند این مردم عاشق باشم؟ عاشق تو... عشقی که منتهای آمال من است...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۲۷
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی