حکایت زیبا 1028
بسم الله الرحمن الرحیم
#دانشمندیهودی_و_مژده_نبوت
در مکه هنگامی که پیامبر ( ص ) دیده به جهان گشود ، یکی از یهودیان آگاه ، در مکه نزد ، بزرگان قریش ( که از سران مکه بودند ) آمد ، و با تعجب گفت : آیا امشب ، در میان شما کودکی به دنیا آمده است ؟ پاسخ دادند : نه .
یهودی گفت : پس او در فلسطین به دنیا آمده که نامش احمد است و از نشانه های او اینکه خالی به رنگ ابریشم خاکستری ، در بین شانه هایش قرار دارد .
قریشیان متفرق شدند و به جستجو پرداختند . دریافتند کودکی در خانه عبدالله بن عبدالمطلب به دنیا آمده است ، جریان را به دانشمند یهودی گفتند ، یهودی خود را به آن کودک رسانید ، کودک را از مادرش آمنه گرفت ، سپس بین شانه اش را دید ، ناگاه بی هوش شد . هنگامی که به هوش آمد ، حاضران از یهودی پرسیدند : چرا حالت دگرگون شد ؟
او در پاسخ گفت : ( مقام نبوت تا روز قیامت از بنی اسرائیل بیرون رفت ، سوگند به خدا ، این کودک همان پیامبر ( ص ) است که بنی اسرائیل را به هلاکت می رساند ) .
قریشیان از این مژده شادمان شدند .
یهودی به آنها گفت : ( سوگند به خدا ، این نوزاد ، آنچنان به شما عظمت و آبرو می بخشد ، که عظمت شما در همه جای دنیا ، به زبان مردم می افتد ) .
#کحل_البصر_ص27