دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

مریض خر خورده مرده

شنبه, ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۳۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم 

در گذشته که پزشکی چندان پیشرفت نکرده بود، طبابت به صورت آزمون و خطا انجام می شد و طبیبان بیماری ها را براساس تجربه درمان می کردند و گاهی اوقات برخی از آنها هرگاه با بیماری غیر قابل درمان مواجه می شدند برای آنکه اعتبار خود را از دست ندهد،  طوری رفتار می کردند که عدم درمان، ناشی از کوتاهی خانواده در پرستاری بیمار بوده است. 

باری روزی یکی از این دست اطبا خود بیمار می شود و نمی تواند بر بالین بیماری حاضر شود در نتیجه پسر کم تجربه خود را به جای خویش می فرستد، اما پیش از  رفتن پسر، او را خوب نصیحت می کند که :"جان پدر، اگر دیدی داروهای ما بیمار را درمان نکرد، خوب در اطراف بیمار دقت کن ببین پوست خربزه ای، میوه ای، چیزی که باعث بدتر شدن حال بیمار می شود، در اطراف بالینش ممکن است، وجود داشته باشد، آنوقت قیافه ی حق به جانب به خود بگیر و بگو بیمار ناپرهیزی کرده و مثلا فلان چیز را خورده و گرنه درمان ما که مشکلی ندارد." 
پسر بی تجربه نصیحت پدر را آویزه ی گوش کرده و به نزد بیمار می رود، متاسفانه بیمار به هیچ کدام از درمان ها جواب نمی دهد، در نتیجه پسر به یاد نصیحت پدر افتاده و خوب در اطراف بیمار جستجو می کند، اما چیزی جز یک پالان خر نمی یابد در نتیجه رو به خانواده ی بیمار می کند و با اطمینان می گوید :"ناخوش ناپرهیزی کرده"! از جانب خانواده ی بیمار انکار و از جانب پسر طبیب اصرار تا آنکه پسر می گوید :"ناخوش خر خورده!"، برای همین حالش بدتر شده"، اهل خانه با شنیدن این حرف بی معنی نمی دانستند بخندند یا بگریند. 

اصطلاح ""ناخوش خر خورده!" زمانی به کار می رود که شخصی با توجه به نشانه های بی ربط حرف نادرستی را بیان کند که به اصل ماجرا مربوط نیست. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۱/۲۱
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی