دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

داستانی از علی ع 988

سه شنبه, ۵ دی ۱۴۰۲، ۰۴:۲۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

از یمن جماعتى نزد پیغمبر آمدند و گفتند: ما بقایاى ملک مقدم هستیم از آل نوح، و از براى پیغمبر ما وصی ای  بود که اسم او سام بوده است. خبر داده در کتابش به این که از براى هر پیغمبرى معجزه ای است و نیز از براى او وصی ای هست که قائم مقام او مى شود. 

وصى تو چه کسى است؟ آن حضرت اشاره فرمود به طرف على (ع)، پس گفتند: یا محمد (ص) اگر از وصى شما بخواهیم که سام بن نوح را زنده کند، مى تواند؟ فرمود: بلى، به اذن خدا.

سپس فرمود: یا على بلند شو با آنها به مسجد نزدیک محراب برو و پاى خود را به زمین بزن. 

پس على (ع) نزدیک محراب رفت و در دست آن جماعت نوشته هایى بود. على (ع) دو رکعت نماز خواند و پاى خود را به زمین زد در آن هنگام زمین شکافته شد و لحد و تابوتى ظاهر شد، سپس پیرمردى از تابوت بلند شد و ایستاد که صورت او مثل ماه شب چهارده مى درخشید و خاک از سر خود مى افشاند. 

سپس صلوات فرستاد بر على (ع) و گفت: شهادت مى دهم که معبودى جز ذات پروردگار نیست. و این که محمد (ص) سید پیغمبران است و به درستى که تو وصى محمد و سید اوصیا هستى. منم سام بن نوح، پس آن جماعت باز کردند صحیفه هاى خود را چنان که وصف شده بود دیدند. 

سپس آن قوم گفتند: مى خواهیم که سوره اى از صحف را بخوانى. پس شروع کرد به خواندن، تا آن که سوره را تمام کرد، سپس سلام کرد بر على (ع) و به همان حالت که بود خوابید و شکاف زمین به هم آمد و آن جماعت تماما گفتند: ان الدین عندالله الاسلام، و مسلمان شدند. 

📚مناقب اهل بیت، ص 45 و 46.
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۰/۰۵
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی