شهید عباس دوران دلاور همه دورانها
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز ۳۰ تیر سالگرد شهادت غریبانه، مظلومانه و تاریخی اوست!
✍️ «علی جهانبخش، قاضی دادگستری»
🔸در ابتدای جنگ و گذشت مدت کمی از پیروزی انقلاب، اداره جنگ بسیار سخت بود. صدام و دستگاه تبلیغاتی غرب جای جلاد و شهید را عوض کرده بودند. حمله به زیرساخت های صنعتی و نفتی کشور تشدید شده بود.
🔸جنگ با همه فجایعش یک طرف، و حمایت دیپلماتیک کشورهای عربی و غربی از حزب بعث یک طرف! صدام قبل از آغاز جنگ با ایران، خیلی هوشمندانه میزبانی عراق در خصوص کنفرانس جنبش عدم تعهد را اخذ کرده بود تا با شروع جنگ، به لحاظ ارتباط دیپلماتیک با کشورهای جهان در موضع برتری نسبت به ایران باشد.
🔸تلاشهای دیپلماتیک ایران به منظور تغییر میزبانی عراق در خصوص این رویداد بی نتیجه ماند و در عین ناباوری، یک کشور متجاوز که باید از سوی مجامع جهانی تحریم میشد، میزبانی بزرگترین جلسه سیاسی جهان را به دست آورد و همه مدعیان دروغین حقوق بشر نیز از آن دفاع کردند!
🔸در ماجرای کودتای نقاب که نقشه بمباران حسینیه جماران و شهادت حضرت امام در آن طراحی شده بود، هرچند که او بیگناه بود اما از جمله نیروهایی به شمار میرفت که تصمیم بر خانه نشینی وی نیز به دلایل نا معلومی صادر شده بود. مدتی بعد به همراه بعضی از همکاران خود به مسئولین نظام نامهای مینویسد و میگوید که حاضر است برای این انقلاب حتی به طور رایگان نیز کار کنند و اینگونه بود که او مجدداً به کاری که در آن تخصص داشت بازگشت.
🔸به اصل ماجرا برگردیم. تلاشهای دیپلماتیک برای حل مساله حاصلی جز تحقیر عزت ملی نداشت و کار باید با عملیات نظامی حل می شد. البته عملیات نظامی هم به احتمال زیاد فاقد نتیجه بود زیرا صدام از غربیها سامانههای پدافندی پیشرفتهای دریافت و حدود ۲۷ لایه پدافندی مرسوم در نزدیک مرز تا بغداد و ۳ لایه پدافندی غیر قابل نفوذ نیز در نزدیکی بغداد تدارک دیده بود. او علناً در یک رجزخوانیِ تحقیر آمیز نیروهای ایرانی را ترسو معرفی و بیان داشت که: «هیچ خلبان ایرانی جرات نزدیک شدن به آسمان بغداد را برای برهم زدن اجلاس ندارد.»
🔸در تاریخ ۱۳۶۱/۴/۳۰ او و کمک خلبانش به همراه دو خلبان و کمک خلبان دیگر، مجموعاً در سه فروند جنگنده فانتوم اف ۴ و با مهمات سنگین ماموریت مییابند تا سه هدف مهم در بغداد یعنی پالایشگاه الدوره، نیروگاه اتمی و پایگاه الرشید را مورد هجوم قرار دهند تا از این طریق بغداد برای جهانیان ناامن جلوه داده شده و کنفرانس لغو شود.
🔸دو فروند از هواپیماهای جبهه اسلام به آسمان سرزمین کفر می رسند. او جهت مخفی شدن از دید رادارها با ارتفاع بسیار پایین حرکت میکرد و با رسیدن به نزدیکی شهر بغداد با ۳ لایه پدافندی جبهه باطل مقابله میکند و ابتدا با شکستن دیواره صوتی هواپیمای خود موجب رعب و وحشت سربازان شیطان و شکستن شیشههای موجود در ساختمانهای این شهر میشود که همین هم کافی بود تا دیار شیطان ناامن شود.
🔸پالایشگاه الدوره نیز با بمبهای ۷۵۰ پوندی هدف قرار میگیرد و دود سیاهی نه تنها در بغداد که از شهرهای مجاور نیز دیده می شد.
🔸اینک دو جوان ایرانی با غیرت و تاریخ ساز، تک و تنها و به نمایندگی از ملت ایران و همه ملل مستضعف تاریخ بر آسمان بغداد حضور دارند و کسی چه میداند که در این لحظات چه در دل آنها میگذرد؟
🔸برای بمباران هدف بعدی آماده میشود که ناگهان هواپیمای او به دلیل ارتفاع کم از سمت یکی از موتورها مورد اصابت قرار می گیرد. با نقص فنی کمک خلبان به صورت غیرارادی از هواپیما پرتاب و با چتر در بغداد فرود می آید.
🔸اما برای او ماجرا جور دیگری رقم خورد! تیمسار خلبان بهرام مشیری از دوستان او میگوید که وی همیشه می گفت: چیزی به نام ایجکت و اسارت برای من در کار نخواهد بود و من جنازهام را به همراه هواپیمایم بر دشمن خواهم کوبید!
🔸او صادق بود و با صرفنظر کردن از خروج اضطراری، مسیر جنگنده در حال سوختن خود را با هدف ناامن جلوه دادن شهر بغداد و به یاد مادران شهدا تغییر داده و هوشمندانه آن را در مسیر هتل محل برگزاری اجلاس به یک میدان می کوبد ( آن موقع صدام کجا بود تا ترسیدنِ ترس از شجاعت خلبانهای ایرانی را ببیند؟ و حال کجاست صدام تا بازخوانی شجاعت این سرباز ما و ترس خودش در هنگام خروج از سوراخ موشش را توسط سربازان آمریکایی برایش بازخوانی کنیم؟).
🔸مدتی بعد فیدل کاسترو پس از وحشت همه کشورهای عضو و عدم تمایل آنان در خصوص میزبانی بغداد، اعلام نمود که اجلاس بعدی در کشور هند تشکیل خواهد شد و همه کشورهای عضو نیز با این تصمیم موافقت کردند و با خون جوانان وطن یک شکست بزرگ سیاسی دیگر برای صدام رقم خورد.
🔸سرانجام در سال ۱۳۸۱ تکه کوچی از استخوان پای وی که در زیر زمین کشف شده بود، به عنوان پیکر او تفحص و طی مراسم باشکوهی تدفین شد.
♦️او کسی نبود جز خلبان شهید عباس دوران از شیراز، شادی روحش صلوات.