زیبا سخن گفتن 780
بسم الله الرحمن الرحیم
متن زیر را از کانالی برداشتم به نظرم رسید نگاه متفاوت اما ..... را نقد کنیم
خیلی وقتها به امتحان دیکته فکر میکنم،،، اولین امتحانی که در کودکی با آن روبرو شدم ،
چه امتحان سخت و بی انصافانهای بود....
امتحانی که در آن، نادانستههای کودکی بیدفاع، مورد قضاوت بیرحمانه دانستههای معلم قرار میگرفت ،،،
امتحانی که در آن با غلطهایم قضاوت میشدم نه با درستهایم....
اگر دهها صفحه هم درست مینوشتم،،،
معلم به سادگی از کنار آنها میگذشت ،،
اما به محض دیدن اولین غلط دور آن را با خودکار قرمز جوری خط میکشید که درست هایم رنگ میباخت.
جوری که در برگه امتحانم آنچه خود نمایی میکرد غلطهایم بود....
دیگر برای خودم هم عادی شده بود ،،،
که آنچه مهم است داشتهها و تواناییهایم نیست بلکه نداشتهها و ضعفهایم است....
آن روزها نمی دانستم که گرچه نوشتن را میآموزم اما ...
بعدها وقتی به خواهر کوچکترم دیکته میگفتم همان گونه قضاوت کردم که با من شد و حتی بدتر....
آنقدر سخت دیکته میگفتم و آنقدر ادامه میدادم تا دور غلطهای خواهرم خط بکشم .
نمیدانم قضاوتهای غلط با ما چه کرد که امروز از کنار صفحه صفحه مهربانی دیگران میگذریم.
اما با دیدن کوچکترین خطا چنان دورش خط میکشیم که ثابت کنیم تو همانی که نمیدانی، که نمیتوانی ....
کاش آن روزها معلمم، چیز مهمتری از نوشتن به من میآموخت.
این روزها خیلی سعی می کنم دور غلطهای دیگران خط نکشم...
این روزها خیلی سعی میکنم که وقتی به دیگران میاندیشم ، خوبیهایشان را ورق ورق مرور کنم.
وقتی غلطهایم رفع شود در نتیجه قدرتم بالا میرود
سالها بعد تو امتحان ها برای سوالات نمره تعین میشود تعداد پاسخ های درست نمره دارد پاسخ های غلط نمره ندارد
بالاتر که میرویم برای پاسخ های درست نمره مثبت و برای پاسخ های غلط نمره منفی
بالاتر که برویم تحقیق و کنفرانس و .....
و.......
چرا وقتی میروم پیش دکتر فقط دنبال درمان هستم تازه دکتر در رابطه با تخصص خودش دنبال درمان ماست بیرون از تخصصش پاسخ گو نیست
پس نگاه اول نگاه ناقص و خطاست