لحظات آخر امام
بسم الله الرحمن الرحیم
آخرین وصیت؛ بگویید همه بیایند!
🔹خاطره آیتالله مصباح یزدی از آخرین ساعات عمرِ امام خمینیقدسسرهما
بعضى از بستگان حضرت امام، خاطرات واپسین روز حیات ایشان را اینگونه گفتند: عصر همان روز (ارتحال) امام فرمود: به تمام اهل خانواده بگویید که جمع شوند! همسر ایشان، فرزندان و نوهها که آنجا حضور داشتند، اطراف تخت وى حلقه زدند و اطراف او جمع شدند.
امام به زحمت چشم خود را باز کرد. سخن گفتن برایش خیلى دشوار بود. اهلبیت خود را مخاطب قرار داد و فرمود: «یک جمله وصیت براى شما دارم». همه چشمها خیره و گوشها تیز شده بودند که امام در لحظههاى واپسین عمر و با این روز و حال، چه وصیتى دارد؟! امام گفت: «وصیت من به شما این است که بکوشید نافرمانى خدا نکنید!» بعد فرمود: «بروید؛ من خستهام و مىخواهم بخوابم.»
پارچه را روى صورتش کشید؛ خوابید و دیگر چیزى نگفت. هنگام نماز مغرب و عشا ایشان را صدا زدند. او به نماز اوّل وقت مقیّد بود. احساس کردم که فقط، انگشتان و لبهایش اندکى حرکت مىکنند؛ با اشاره انگشتانش، رکوع و سجود مىکرد و با حرکت لبانش، نماز پایانى را خواند.
این چه شخصیتى دارد و چه روحى است که در واپسین لحظههاى عمر، توجّهش فقط به خدا و انجام وظیفه است و بس؟! بهترین سرمایه و هدیهاى که براى فرزندان خویش بر جا مىگذارد، این است که «نافرمانى خدا و گناه نکنید.»
تأکید و تکیه کلامش در تمام عمر، این بود که خدا از او چه خواسته است؛ مىکوشید آن را انجام دهد تا به تکلیف عمل کرده باشد. در اوایل جوانى، امام را ندیده بودیم؛ ولى در حدود سى و پنج سال از نزدیک ایشان را درک کردیم. از همان روز اوّل در سال ۱۳۳۱ ه.ش که به قم آمدم، در درس ایشان شرکت کردم. پس از تبعید او، کم و بیش با وى در ارتباط بودم. پس از مراجعت ایشان، بارها به خدمتش مشرف مىشدم.
...از نزدیک، غرق تماشاى حرکات، درسها و بحثها، معاشرتها و منشهاى او بودم. با این وصف، هرگز در زندگى او، لحظهاى را به یاد ندارم که ایشان به فکر منافع دنیوى خود باشد؛ درباره چیزى فکر بکند یا مطلبى بگوید یا نکتهاى بنویسد که انگیزهاش از این گفتن و شنیدن و نوشتنـ جلب منفعت دنیوى براى خویش باشد.
گویا که در ذهن این مرد، جز اطاعت خدا و خدمت به بندگان خدا، چیز دیگرى نمىگذشت. من جز اطاعت حق و خدمت به خلق، چیز دیگرى از این مرد سراغ ندارم. او دریاى متلاطمى بود؛ ولى آرام و بىکرانه!
✨سیری در ساحل، صفحه ۸۵-۸۷